1
1,147,000
این اثر، رمانی از الکساندر دوما (۱۸۰۲-۱۸۷۰)، نویسنده فرانسوی، منتشر شده به سال ۱۸۴۵ است که با ترجمۀ ذبیحالله منصوری در سه جلد در ایران منتشر شده است. ادموند دانتس، دریانوردی زندانی و مسافری مرموز با چندین چهره، میخواهد با ثروتهای افسانهوار خود طبقه اشراف پاریس را به هم بریزد. دانتس در ۱۸۱۵، در روز ازدواجش، به اتهام دروغین طرفداری از ناپلئون در بندر مارسی زندانی میشود و بر اثر سعایت رقیب عشقیاش، فرنان، و رقیب تجاریاش، دانگلار، مدت چهارده سال محبوس میماند و این واقعه، در عین حال، به نفع مقاصد سیاسی یک قاضی جوان و جاهطلب به نام ویلفور است که در زندانیشدن او دست دارد.
منبع: ناشر کتاب
فصل اول
در بندر مارسی هنگام ورود کشتی
در روز بیست و چهارم فوریۀ سال ۱۸۱۵ میلادی پاسگاه دیدهبانی بندر مارسی در جنوب فرانسه واقع در برج کلیسای بزرگ نوتردام لاگارد اطلاع داد که کشتی فرعون که از نوع سفاین موسوم به سهدکلی به شمار میآمد پدیدار شده است.
آن کشتی از بندر ازمیر مراجعت میکرد و بعد از عبور از بنادر تریست، واقع در اتریش آن زمان و ناپل واقع در ایتالیا، راه بندر مارسی را پیش گرفته بود. وقتی یک کشتی در دریا پدیدار میشود و قصد دارد که خود را به بندر برساند محتاج به راهنما میباشد. در آن روز هم پس از اینکه کشتی فرعون نمایان شد چون نیازمند راهنما بود، یک راهنمای بندر با زورق از حوزۀ بندری به راه افتاد و از کنار قلعۀ ایف گذشت و بین دماغۀ مورثیون و جزیرۀ ریون به کشتی فرعون واصل گردید.
عادت و رسم سکنۀ بندر مارسی این است که وقتی یک کشتی از دریا میرسد برای تماشای آن در ساحل مجتمع میشوند و در آن روز هم بنا بر این عادت و رسم عدهای از کسانی که میخواستند تماشا کنند روی مهتابی وسیع قلعۀ سن ژان واقع در کنار دریا که محلی است مرتفع گرد آمدند تا اینکه طرز ورود کشتی مزبور را ببینند.
بهطور کلی در بندر مارسی ورود یک کشتی واقعهای است بااهمیت بهخصوص اگر آن کشتی مثل فرعون در کارخانههای کشتیسازی شهر قدیم مارسی موسوم به فوسه ساخته شده، در همان جا دکلهای عمودی و افقی آن را نصب و بدانها شراع آویخته باشند و مردم بدانند که سفینۀ مزبور به یکی از سرمایهداران خود مارسی تعلق دارد.
پس از اینکه راهنمای بندر به کشتی رسید و هدایت آن را به عهده گرفت، فرعون به بندر مارسی نزدیکتر شد و بدون هیچ حادثه از بغازی که بر اثر زلزلۀ آتشفشانی بین جزیرۀ کالازارن و جزیرۀ ژاروس به وجود آمده گذشت و دماغۀ پومگ را دور زد.
فرعون در آن موقع با پنج بادبان حرکت میکرد که سه تای آنها بادبانهای عرش دکلهای عمودی اول و دوم و سوم و دو دیگر، بادبان بزرگ دماغه و بادبان شکاری بود و آنقدر با تأنی راه میپیمود که تماشاچیان حیرت میکردند و حس مینمودند که یک بدبختی برای کشتی پیش آمده وگرنه فرعون میباید سریعتر حرکت کند و زودتر خود را به حوزۀ بندری برساند. با اینکه مردم احساس مینمودند که برای کشتی یک واقعۀ ناگوار پیش آمده، آنهایی که در بحرپیمایی بصیرت داشتند میفهمیدند که آسیبی به خود کشتی نرسیده، زیرا فرعون طوری حرکت میکرد که معلوم بود بدون عیب میباشد و بهخوبی از سکان و بادبان اطاعت میکند و دکل آن در مکان عادی به نظر میرسید تا اینکه بعد از وصول به حوزۀ بندری آن را وارد آب نمایند و طناب بادبانهای فلک و فرش و غیره را بسته بودند و کنار راهنمای بندر که عنان کشتی را به دست گرفته آن را بهطرف بندر هدایت میکرد، یک جوان چالاک با دقت ناظر مانورهای جاشوان بود و هریک از اوامر راهنما را برای آنها تکرار میکرد.
در بین تماشاچیانی که روی مهتابی طویل و عریض قلعۀ سن ژاک ایستاده حدس میزدند که برای فرعون یک واقعۀ ناگوار اتفاق افتاده، مردی بود که بیش از دیگران نگرانی داشت بهطوری که نتوانست صبر کند که کشتی به ساحل برسد و خود را در قایق انداخت و دستور داد که قایق بهطرف فرعون برود و در خلیج موسوم به رزرو به کشتی رسید.
مردی که کنار راهنمای بندر ایستاده اوامر او را برای جاشوان تکرار میکرد و دقت داشت که دستورهای راهنما بهخوبی اجرا شود وقتی دید که قایق مزبور به فرعون نزدیک شد از راهنما فاصله گرفت و خود را به دیوار کشتی رسانید و کلاه از سر برداشت و منتظر ماند تا شخصی که سوار بر قایق است وارد کشتی شود.
وی جوانی بود هیجده تا بیست ساله و بلندقامت اما خوشاندام و دارای چشمهایی سیاه و موهایی مثل آبنوس و با اینکه در بحبوحۀ جوانی میزیست، رفتار و ژستهای آرام او ثابت میکرد که دارای متانت است و چون از طفولیت بین مخاطرات زندگی کرده و با خطر آشنا شده، عادت کرده که در همه حال آرام و متین باشد.
در حال حاضر مطلبی درباره الکساندر دوما نویسنده کنت مونت کریستو نشر نگاه در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
ذبیحالله حکیم الهی دشتی معروف به ذبیح الله منصوری، نویسنده بسیار متواضع بود که در سال ۱۳۶۵ در سن ۸۹ سالگی در تهران درگذشت. از ذبیح الله حکیم اللهی دشتی که جامعه کتاب خوان ما او را با نام «ذبیح الله منصوری» میشناسد، نزدیک به هزار و ۴۰۰ نوشته، ترجمه و کتاب باقی مانده که بعضی از آنها با وجود حجم زیاد صفحات و مجلدات متعدد به فروش بالایی دست پیدا کردهاند.
فهرست مندرجات
۱ - معرفی اجمالی
۲ - ویژگی آثار
۳ - آثار
۴ - عناوین مرتبط
۵ - منبع
۱ - معرفی اجمالی
[ویرایش]
ذبیح الله حکیم الهی دشتی، فرزند اسماعیل، در سال ۱۲۷۶ ش در شهر سنندج متولد شد. تحصیلات مقدماتی خود را در آن شهر و کرمانشاه انجام داد و زبان فرانسه و انگلیسی را فرا گرفت. پدرش علاقهای به تحصیل او نداشت؛ ولی مادرش از خانواده علماء و روحانیون بود.
ذبیح الله حکیم الهی دشتی در سال ۱۲۹۹ وقتی به تهران آمد، میخواست در رشته دریا نوردی تحصیل کند؛ ولی در روزنامه کوشش به ترجمه چند کتاب پرداخت و از آن به بعد به نوشتن اشتغال یافت. گفته میشود، حدود ۱۴۰۰ کتاب و نشریه منتشر کرده که از پر فروشترین کتابها به زبان فارسی میباشند.
ذبیح الله منصوری بسیار ساده میزیست و به همسر و دو فرزند خود علاقه فراوانی داشت. همواره از خودکشی برادرش که جزو ۵۳ نفر همراهان ارانی به زندان افتاده بود و سه سال محکومیت یافت و بعدا خود را از بین برد ناراحت بود.
ذبیح الله منصوری که نوشتهها و ترجمههایش خوانندگان فراوان یافت، نویسندهای بود، بسیار متواضع و دیرجوش و گوشه گیر؛ وقتی بعد از شهریور ۲۰ او را شناختم و کرارا برای ترجمه و نوشتن مقاله در چاپ خانه او را میدیدم، گفتگو با او فقط در چند جمله خلاصه میشد.
۲ - ویژگی آثار
[ویرایش]
درباره این مترجم نام آشنا حرف و حدیثهایی مثل این مورد که الحاقات او به متن چندین برابر متن اصلی نویسنده است و... بسیار است؛ اما نمیتوان نادیده گرفت که چاپهای چهل و چندم بعضی از ترجمههای او حکایت از اقبال عمومی به آثار وی دارند.
منصوری شهرت خود را بین اهل مطالعه به ترجمه کتابهایی؛ همچون «خواجه تاجدار»، «سینوحه» و «محمد پیغمبری که از نو باید شناخت»، مدیون است.
ناشرانی که کارهای وی را چاپ کردهاند، میدانند که ترجمههای منصوری- هر چند که حجیم و چند جلدی هستند- همواره از پر درآمدترین کتابها بوده و هستند.
ترجمه ذبیح الله منصوری از «سینوحه» نوشته «میکا والتاری» که چاپ اول آن در سال ۱۳۶۴ منتشر شد تا به امروز به ۴۷ چاپ رسیده است.
برگردان او از «فرزند نیل» نوشته هوارد فاوست تا به حال ۱۰ چاپ خورده و چاپ چهاردهم «محمد پیغمبری که از نو باید شناخت» نوشته کنستان ویرژیل گیورگیف با ترجمه وی به چاپ چهاردهم رسیده است.
چاپ دهم «سفرنامه ماژلان» نوشته «پیگار فتادی لومبارد» و بیست و هفتمین دوره انتشار کتاب «کنیز ملکه مصر» اثر «میکل پیرامو» از ترجمههای دیگر این مترجم پرتلاش هستند که توسط نشر زرین چاپ و منتشر شدهاند.
«خداوند الموت» نوشته نویسنده فرانسوی «پل آمیر» با ترجمه منصوری در حال حاضر به چاپ ۴۳ رسیده و برگردان او از کتاب «امام حسین و ایرانیان» تالیف «کورت فریشلر» چاپ ۱۷ خود را در انتشارات جاویدان سپری میکند.
علاوه بر آثار یاد شده، رمان ۱۰ جلدی «سه تفنگدار»، کتاب ۴ جلدی «سرزمین جاوید»، «منم تیمور جهانگشا»، «کنت مونت کریستو»، «جنگ ایرانیان»، «زندگی و سرانجام ماری آنتوانت»، «اسپارتاکوس»، «غرش طوفان»، «ژوزف بالسامو»، «ملاصدرا» و بسیاری رمان و کتب تاریخی دیگر بخش کوچکی از ترجمههای معروف منصوری در عمر ۸۹ ساله او را تشکیل میدهند.
آثار این مترجم که به خاطر حجم وسیع ترجمهها و نوشته هایش جزو نوادر تاریخ تالیف و ترجمه در ایران و شاید جهان به حساب میآید، همان اندازه که پر فروش و عامه پسند بوده و هستند، به همان اندازه نیز جدی و مورد پسند حرفهایهای ادبیات نیز بودهاند.
منصوری در کنار چاپ کتابهایش که توسط چند ناشر معروف و نام آشنا مثل «امیر کبیر»، «جاویدان»، «زرین»، «مستوفی» و... منتشر شده، با نشریات و جراید کثیرالانتشار جدی و عامه پسند نیز همکاری داشته که از میان این دو طیف مختلف المنافع میتوان از «کتاب هفته» که توسط احمد شاملو اداره میشد و «خواندنیها» که علی اصغر امیرانی آن را میگرداند، اشاره کرد. برای هر دو این مجلات هر هفته مینوشت و ترجمه میکرد.
زبان انگلیسی و فرانسه میدانست و به واسطه همین دانایی اول بار ترجمه هایش را به روزنامه «کوشش» سپرد.
۳ - آثار
[ویرایش]
غرش طوفان الکساندر دومای پدر
سه تفنگدار الکساندر دومای پدر
شاه جنگ ایرانیان در چالدران و یونان (جون بارک واشتن فنو)
عشاق نامدار
خواجه تاجدار ژان گور
امام حسین و ایران کورت فریشلر
مفز متفکر جهان شیعه «امام صادق»
سقوط قسطنطنیه میکا والتاری
خداوند الموت (حسن صباح) پل آمیر
ملاصدرا هانری کورین
عارف دیهیم دار جیمز داون
غزالی در بغداد ادوارد توماس
جراح دیوانه ژارگن توروالد
سرزمین جاوید رومن گیرشمن
سینوهه پزشک فرعون میکا والتاری
من کنیز ملکه مصر بودم میکل پیرامو
سفرنامه ماژلان پبگافتا دی لومباردو
اسپارتاکوس هوارد فاست
ژوزف بالسامو الکساندر دومای پدر
محبوس سنت هلن یا سرگذشت ناپلئون اوکتاو اوهری
شاه طهماسب و سلیمان قانونی آلفرد لابی ار
دلاوران گمنام ایران در جنگ با روسیه تزاری- ژان یونیر
مکاتبات چرچیل و روزولت وارن اف. کمبل
پطر کبیر رابرت ماسی
عایشه بعد از پیغمبر کورت فریشلر
ایران و بابر ویلیام ارسکین
ملکه ویکتوریا الیزابت لانفورد
تلگرام
واتساپ
کپی لینک