جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
243,460
واشنگتن، که کنار او به دیوار تکیه داده بود و با آن سبیل های پرپشتش به بت نگاه میکرد خوش چهره بود و صورتش را اصلاح کرده بود.
یت روی دکمه های بسته شده بلوزش دست به سینه شد. اینجا هوا سرد بود و بث
متوجه نگاه کوتاه بازرس واشنگتن شده بود.
بازرس بلک گفت: «خیلی خب، خانم گریر.... اسم من بثه.»
بازرس پلکی زد و گفت: خیلی خب پس شروع میکنیم میشه بگین شب
پونزدهم اکتبر، یعنی پنج روز پیش کجا بودین؟ خونه بودم.
یه کم وقت بذارین، فکر کنین مطمئنین؟»
«بله، مطمئنم.»
مطمئنین؟» این یکی را واشنگتن گفت نگاهش روی بث قفل شده بود. یک لحظه انگشتانش با بی قراری روی رانش ضرب گرفت، بعد بی حرکت ماند. دقیقاً چی کار داشتین میکردین؟
بث سعی کرد نشان ندهد که جا خورده گفت: نوشیدنی میخوردم.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک