جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
195,000
علاوه براین وجود یک تصویر پررنگ کمک میکند تا ناسازگاری ذاتی این سه طرز برخورد را برجسته کنیم. برگردیم به قیاس خودمان دموکراسی و فاشیسم چنانچه بخواهیم تفاوت اساسی میان ایدئولوژیهای دموکراتیک و فاشیستی را برشمریم با معرفی کسی شروع نمیکنیم که در او باور به برخی آرمانهای دموکراتیک با تمایل پنهان به روشهای فاشیستی در هم آمیخته اند. ما ترجیح میدهیم ابتدا بکوشیم تصویر ذهنی فاشیستی را از نوشته ها و عملکرد نازی ها به دست بیاوریم و سپس آن را با معرف ترین ابزار روش دموکراتیک زندگی مقایسه کنیم این کار به ما امکان میدهد برداشت روشنی از تضاد میان این دو مجموعه از اعتقادات داشته باشیم و بنابراین به ما کمک میکند تا اشخاص و گروه هایی را که کوشیده اند میان آن دو آشتی برقرار کنند بشناسیم. گروه اول، سنخ فرمانبردار همه خصلتهایی که برای مماشات با مردم جور است را نشان میدهد او نیاز چشمگیری به محبت و تأیید و نیاز خاصی به «رفیق» ( partner) دارد - یعنی دوست عاشق همسر زن یا مرد که همه انتظارات زندگی را محقق می سازد و مسئولیت خوب و بد آن را به عهده میگیرد شراکت موفقیت آمیز او وظیفه اصلی اش میشود. این نیازها ویژگیهایی دارند که در همه گرایشهای روان رنجوری مشترک هستند؛ یعنی آنها وسواسی و بی تمیزاند بر مبنای سنجش دقیق نیستند و تولید اضطراب یا اندوهگینی میکنند
یکی از نوآورترین روانکاوان پس از فروید کارن هورنای است که مفاهیمی نظیر از خود بیگانگی خودشکوفایی و تصویر آرمانی که امروزه مفاهیم بسیار آشنایی هستند را برای اولین بار به کار برد. وی همچنین فهم جدیدی از اهمیت فرهنگ و محیط را وارد روانکاوی کرد. کارن هورنای در سال ۱۸۸۵ در هامبورگ آلمان به دنیا آمد و در دانشگاه برلین به تحصیل پرداخت وی در ۱۹۱۳ در رشته پزشکی فارغ التحصیل شد. از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ در برلین لتکویتس آلمان روانپزشکی خواند و از ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۲ در مؤسسه روانکاوی برلین تدریس کرد. او در بسیاری از کنگره های بین المللی از جمله مباحثه ی تاریخی روانکاوی با ریاست زیگموند فروید شرکت کرد. دکتر هورنای در ۱۹۳۲ به آمریکا آمد و برای دو سال عضو وابسته مؤسسه روانکاوی شیکاگو شد. در ۱۹۳۴ به نیویورک رفت و تا سال ۱۹۴۱ که یکی از بنیانگذاران انجمن پیشبرد روانکاوی و مؤسسه روانکاوی آمریکا شد در مؤسسه روانکاوی نیویورک تدریس کرد. کارن هورنای در تعارضهای درون ما نظریه ی پویای روان رنجوری را که مبتنی است بر تعارض اساسی در برخوردهای مردم دارانه مردم ستیزانه و مردم گریزانه پدید آورد. هورنای برخلاف فروید روان رنجوری را امری غریزی نمی پنداشت. بنا به گفته ی خودش نظریه ی او سازنده است زیرا برای اولین بار به ما این امکان را میدهد که به نا امیدی روان رنجورانه پرداخته آن را از میان ببریم تعارض های روان رنجورانه را نمیتوان با تصمیم عقلانی از میان برد.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک