جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
78,200
مأموریت فوق سری شکارچی ستاره در نیمه شب
وقتی سریع از روی صندلی بلند شدم و کنار میز ایستادم، خانم ایووچوکوو غذات رو تموم کردی آنیا؟
پرسید: سرم را تکان دادم امیدوار بودم قانون ترک کردن میز هروقت میخواهیم مثل بن و تراویس و سوفی برای من هم برقرار باشد.
خانم ایووچوکوو به بشقابم و برگر نیمه خورده ام نگاهی انداخت. سعی کرده بودم همه اش را بخورم ولی گلویم دوباره درهایش را بسته بود. از بس هیجان زده بودم که تراویس و بن میخواهند چه نشانم بدهند، گلویم دیگر نمی گذاشت غذا پایین برود. خانم ایووچوکوو با ابروهای گره خورده گفت: «همممم.... به نظرم خوبه بعداً یه کم شیر بخوری باشه؟
دوباره سر تکان دادم و دهانم را باز کردم که بگویم اگر بگذارد همین الان بروم، بعداً تمام شیر داخل یخچال را میخورم صدای غژغژ کف پوشهای طبقه ی بالا را میشنیدم که یعنی دوش گرفتن بن و تراویس تمام شده بود.
دیگر طاقت نداشتم.
خانم ایووچوکوو گفت: باشه پس برو بعد صندلی اش را جلو کشید که من بتوانم از بین او و کابینت آشپزخانه رد بشوم.
آنیای ده ساله و برادرش نوآ بعد از ناپدید شدن مادرشان، ناگهان سر از خانواده ای غریبه در می آورند. پلیس آنها را به جایی بسیار دورتر از خانه شان آورده و سرپرست جدیدشان خانم ایووچوکوو زنی سختگیر اما مهربان است. با این که زندگی آنیا زیرورو شده او از یک چیز مطمئن است مادرش برای همیشه از پیش او نرفته چون انسانهایی که قلبی درخشان دارند هیچ وقت واقعاً از دنیا نمی روند، بلکه به ستاره تبدیل میشوند. بنابراین بعد از این که ستاره ی جدیدی با رفتاری عجیب در آسمان کشف می شود، آنیا مطمئن است که این ستاره مادرش است و ماجراجویی بزرگی را آغاز میکند تا همه را از این موضوع باخبر کند در این ماجراجویی او به رصدخانه ی سلطنتی لندن نفوذ میکند با گروهی از سنجابهای بازیگوش سرو کله می زند، بزرگترین ستاره ی هالیوود را ملاقات میکند و.....
این روایت عمیق و تکان دهنده کاوشی صادقانه و در عین حال همدلانه درباره ی این است که مردم چگونه به شرایط دشوار واکنش نشان میدهند و از قدرتی که امید حتی در برابر بزرگترین تراژدیها دارد صحبت میکند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک