1
206,500
زندگی عنصر المعالی
امیر عنصر المعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، از حاکمان دانشمند ایرانی و از خاندان زیاریان است. او از باقیمانده نسل زیاریانی است که بعد از جنگها و آشوب افکنی هایی که ترکمانان سلجوقی در ایران و خراسان بزرگ ایجاد کردند، حکومت مستقلی نداشته و به عنوان امیرزادگان و حاکمان محلی در گوشه هایی از مازندران باقی مانده بودند.
آن گونه که از اشارات خود کیکاووس در قابوس نامه پیداست پدرش حاکمی با دستگاه حکومتی بوده و کیکاووس او را در این کتاب با عنوان امیر ماضی خطاب می کند؛ اما گویی حکومت پدرش محدود به بخشی از گرگان و مازندران بوده و چندان وسعت و گسترشی نداشته است. او زندگی پرماجرایی داشته و مدتی را بیرون از مازندران زندگی کرده است. همسر او دختر سلطان محمود غزنوی بوده و او حدود ۸ سال را در دربار محمود غزنوی گذرانده است. مدتی برای جنگ با کفار به سرزمینهای هند رفته و مدتی هم در جنگ با مرزهای روم شرکت داشته است. چند سالی را هم در شهر گنجه نزد امیر ابوالسوار، پادشاه شدادی به سر برده که در قابوس نامه به آن اشاره کرده است. همه اینها نشانه آن است که زندگی او مجموعه ای بوده از تجارب و دنیادیدگی ها که آن را از رهگذر سیر در سرزمینهای گوناگون به دست آورده است. او از هر کسی تجربه ای آموخته و توشه ای اندوخته و از هر خرمن علمی خوشه ای چیده است؛ چنان که از کتاب قابوس نامه وسعت معلومات و اشتیاق فراوان برای سرک کشیدن و کنجکاوی در هر علمی و فنی، کاملاً...
بین فخرالدوله و عضدالدوله بر سر جانشینی پدرشان جنگهای خونین در گرفت و هر کدام از آنها پادشاهی را حق خودش میدانست چون بیشتر درباریان با عضدالدوله موافق بودند.
فخر الدوله شکست خورد و به دربار پدرم قابوس بن وشمگیر پادشاه گرگان پناه آورد. پدرم به او امان داد و با احترام زیاد مقدمش را گرامی داشت. او مدتی پیش پدرم بود و پدرم نیز از انواع لطف و نیکویی هیچ چیز در حق او کوتاهی نکرد.
روزی فخرالدوله عمه مرا در بین زنان حرم سرای شاهی دیده بود و عاشق او شده بود. فخر الدوله، عمه ام را از پدرم خواستگاری کرد و پدرم موافقت کرد و در روز جشن عروسی آنها از انواع تشریفات و تزئینات چیزی کم نگذاشت مجلس چنان باشکوه بود که همه بزرگان گرگان حتی حاکمان همسایه نیز به آن دعوت شدند تا چند روز در همه شهر جشن و شادمانی بود.
زمانی که عضدالدوله خبر ازدواج عمه من با فخرالدوله را شنید خیلی نگران و عصبانی شد. فورا نامه ای نوشت و به دست قاصدی داد و به او گفت که وقتی به گرگان برسد چه بگوید. وقتی قاصد به گرگان رسید نزد پدرم آمد و نامه را به او داد و گفت: «عضدالدوله خیلی به شما سلام رسانده و گفته برادرم فخرالدوله از دستم فرار کرده و به نزد تو پناه آورده است. میدانی که من و تو دوست و برادریم و خیر و صلاح هم دیگر را میخواهیم این برادر من یک آدم بی ارزش و نمک نشناس است و پایش را از گلیم خودش درازتر کرده است. هرچه به او گفتم: حرمت خودت را نگه دار جانشینی پدرم حق من است قبول نکرد و با من جنگید و ما پدرم منظور پدر عنصر المعالی است.
. . .
در حال حاضر مطلبی درباره علیجانی نویسنده حکایت های قابوس نامه و سیاست نامه در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره محمد نویسنده حکایت های قابوس نامه و سیاست نامه در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک