شاه جنگ ایرانیان نشر نگاه
شاه جنگ ایرانیان نشر نگاه شاه جنگ ایرانیان نشر نگاه

فروش ویژه

کتاب شاه جنگ ایرانیان نشر نگاه

معرفی کتاب شاه جنگ ایرانیان نشر نگاه

(2)
کتاب شاه جنگ ایرانیان (جنگ خشایارشاه با یونانیان)، اثر جون بارک ، با ترجمه ذبیح الله منصوری ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول توسط انتشارات نگاه ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی وزیری، در سایت ایده بوک قرار دارد. دانلود pdf و ارسال رایگان
موجود
قیمت ایده بوک: 145,000 26%

107,300

145,000 26% 107,300

محصولات مرتبط

(2)
26%
فروش ویژه
(4)
25%
فروش ویژه
(2)
26%
فروش ویژه
(4)
25%
فروش ویژه
(3)
26%
فروش ویژه
(2)
25%
فروش ویژه
(5)
26%
فروش ویژه
(2)
25%
فروش ویژه
(5)
26%
فروش ویژه
(4)
26%
فروش ویژه

مشخصات محصول

نویسنده: جون بارک ویرایش: -
مترجم: ذبیح الله منصوری تعداد صفحات: 302
انتشارات: نگاه وزن: 510
شابک: 9786222672768 تیراژ:
اندازه (قطع) : وزیری سال انتشار -
نوع جلد : گالینگور

معرفی محصول

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

کتاب«شاه جنگ ایرانیان در چالدران» نوشته اشتن متز روایتگر جنگ بین ارتش ایران و عثمانی است که یکی از شگفت‌انگیزترین رخدادهای تاریخی را روایت می‌کند و دلایل شکست ایرانیان و پیروزی عثمانی‌ها را یادآور می‌شود.


منبع: ناشر کتاب

گوشه ای از کتاب

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

گوشه ای از کتاب

در شهر زیبای استانبول کنار بغاز[1]ِ بسفور یک میدان بزرگ برای فروش اسب و استر و شتر و الاغ وجود داشت و بازار مزبور که در تمام فصول سال گرم بود، در فصل پاییز گرمتر می‏شد. برای این‏که در آن فصل عده‏ای زیاد از مربیان دام، اسب‏ها و چهارپایان دیگر خود را می‏آوردند که در آن بازار به فروش برسانند. خریداران اسب و الاغ و قاطر در فصل پاییز بیش از فصول دیگر بودند زیرا در آن فصل زارعین محصول خود را از صحرا جمع‏آوری کرده، با فروش آن پولدار می‏شدند و می‏توانستند برای مزارع خود چهارپا خریداری نمایند. در استانبول همه می‏دانستند که اکثر خریداران بازار مال‏فروش‏ها در فصل پاییز زارعین می‏باشند و بین آنها از طبقات دیگر کم دیده می‏شدند. مردی بلند قامت و چهارشانه که به رسم ترک‏ها عمامه‏ای بزرگ، دارای سه برآمدگی موسوم به «عمامۀ سه‏شاخ» بر سر نهاده و یک قبای سفید رنگ پشمی در برکرده، خنجری به کمر زده بود، در آن بازار بین فروشندگان حرکت می‏کرد. آن مرد صورتی گلگون و سبیلی بلند داشت و قیافه‏اش نشان می‏داد که باید سی‏ساله باشد. فروشندگان در نظر اول می‏فهمیدند که آن مرد برای خرید اسب یا استر آمده و مردی چون او خریدار درازگوش نیست زیرا قیافه و اندامش آشکار می‏کرد که زارع نمی‏باشد. فروشندگان به آن مرد تعارف می‏کردند و می‏گفتند بفرمایید و این اسب یا این استر را خریداری کنید.


آن مرد نظری به اسب یا استر می‏انداخت و بعضی از اوقات دهان اسب را می‏گشود که دندان‏هایش را ببیند و بعد بدون این‏که چیزی بگوید به راه می‏افتاد. فروشنده می‏‏‏پرسید که آیا این اسب را خریداری نمی‏کنید؟ آن مرد می‏گفت: نه این اسب به درد من نمی‏خورد.


وقتی آن مرد از مقابل بیش از ده اسب گذشت و هیچ یک از آنها را خریداری نکرد یکی از فروشندگان پرسید پس شما چه نوع اسب می‏خواهید؟ آن مرد گفت من اسبی می‏خواهم که جوان و پرطاقت و با نفس باشد و بتواند خستگی را تحمل نماید. فروشنده اظهار کرد این اسب که من به تو تقدیم می‏کنم خیلی نفس دارد و من حاضرم که آن را به‏شرط به تو بفروشم و اگر ناراضی شدی می‏توانی اسب را پس بدهی.


مرد بلند قامت گفت: نه… نه…؛ من اسب تو را خریداری نمی‏نمایم زیرا اسبی که سینه‏اش این قدر تنگ است نمی‏تواند دارای نفس باشد و اگر آن را یک ربع فرسنگ بدوانند از نفس می‏افتد.


آن مرد از جلوی فروشنده مزبور گذشت و بعد از این‏که ده‏قدم دور شد یکی از دلال‏های میدان مال‏فروش‏ها بانگ زد: افندی… افندی…!


این کلمه عنوان کارمندان عالی رتبۀ دولت در عثمانی بود و به معنای «سرکار»؛ یعنی کسی است که در رأس یک کار می‏باشد و به‏تدریج بر اثر کثرت استعمال عنوان تمام مردها گردید.


مرد بلند قامت که متوجه شد او را صدا می‏زنند رو برگردانید و یکی از دلال‏های میدان مال‏فروشی به او نزدیک شد و گفت: افندی، من می‏دانم تو چه می‏خواهی! بیا تا من یک اسب از اسب‏های «قره‏باغ» را به تو بفروشم.


مرد بلند قامت گفت: قره‏باغ محل پرورش اسب است اما نژاد بومی ندارد و از جاهای دیگر اسب را به آن‏جا می‏آورند و می‏فروشند و این اسب که تو می‏خواهی به من بفروشی از چه نژاد می‏باشد؟


دلال جواب داد: این اسب از نژاد اسب‏های «کوکلان» است.


معلوم بود که گفتۀ دلال مال‏فروش در مرد بلند قامت مؤثر واقع گردیده، زیرا پرسید: چند ساله است؟


دلال جواب داد: اسبی که من می‏خواهم به تو بفروشم پنج‏ساله می‏باشد؛ پنج ساله و از نژاد کوکلان و از ایلخی[2] قره‏باغ.


مردی که عمامه بر سرداشت گفت: برویم و ببینیم.


مرد دلال راهنمایی مشتری را برعهده گرفت و او را از وسط میدان گذرانید و به ضلع شمالی میدان برد و وارد اصطبل کرد و اسبی را به او نشان داد و گفت: آیا این حیوان را می‏پسندی یا نه؟


یک اسب کهر روشن متمایل به کرند مقابل آخور مشغول تعلیف بود و وقتی متوجه شد دو نفر کنارش ایستاده‏اند سر را از آخور خارج نمود و آن دو نفر را نگریست و سپس سر را وارد آخور کرد و مشغول تعلیف گردید.

نویسنده

مختصری درباره نویسنده

جون بارک

جون بارک

در حال حاضر مطلبی درباره جون بارک نویسنده شاه جنگ ایرانیان نشر نگاه در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه «ارتباط با ما» درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه «ارتباط با ما» ارسال نمایید.


مترجم

مختصری درباره مترجم

ذبیح الله منصوری


ذبیح‌الله حکیم الهی دشتی معروف به ذبیح الله منصوری، نویسنده بسیار متواضع بود که در سال ۱۳۶۵ در سن ۸۹ سالگی در تهران درگذشت. از ذبیح الله حکیم اللهی دشتی که جامعه کتاب خوان ما او را با نام «ذبیح الله منصوری» می‌شناسد، نزدیک به هزار و ۴۰۰ نوشته، ترجمه و کتاب باقی مانده که بعضی از آن‌ها با وجود حجم زیاد صفحات و مجلدات متعدد به فروش بالایی دست پیدا کرده‌اند.

فهرست مندرجات
۱ - معرفی اجمالی
۲ - ویژگی آثار
۳ - آثار
۴ - عناوین مرتبط
۵ - منبع

۱ - معرفی اجمالی
[ویرایش]

ذبیح الله حکیم الهی دشتی، فرزند اسماعیل، در سال ۱۲۷۶ ش در شهر سنندج متولد شد. تحصیلات مقدماتی خود را در آن شهر و کرمانشاه انجام داد و زبان فرانسه و انگلیسی را فرا گرفت. پدرش علاقه‌ای به تحصیل او نداشت؛ ولی مادرش از خانواده علماء و روحانیون بود.
ذبیح الله حکیم الهی دشتی در سال ۱۲۹۹ وقتی به تهران آمد، می‌خواست در رشته دریا نوردی تحصیل کند؛ ولی در روزنامه کوشش به ترجمه چند کتاب پرداخت و از آن به بعد به نوشتن اشتغال یافت. گفته می‌شود، حدود ۱۴۰۰ کتاب و نشریه منتشر کرده که از پر فروش‌ترین کتاب‌ها به زبان فارسی می‌باشند.
ذبیح الله منصوری بسیار ساده می‌زیست و به همسر و دو فرزند خود علاقه فراوانی داشت. همواره از خودکشی برادرش که جزو ۵۳ نفر همراهان ارانی به زندان افتاده بود و سه سال محکومیت یافت و بعدا خود را از بین برد ناراحت بود.
ذبیح الله منصوری که نوشته‌ها و ترجمه‌هایش خوانندگان فراوان یافت، نویسنده‌ای بود، بسیار متواضع و دیرجوش و گوشه گیر؛ وقتی بعد از شهریور ۲۰ او را شناختم و کرارا برای ترجمه و نوشتن مقاله در چاپ خانه او را می‌دیدم، گفتگو با او فقط در چند جمله خلاصه می‌شد.

۲ - ویژگی آثار
[ویرایش]

درباره این مترجم نام آشنا حرف و حدیث‌هایی مثل این مورد که الحاقات او به متن چندین برابر متن اصلی نویسنده است و... بسیار است؛ اما نمی‌توان نادیده گرفت که چاپ‌های چهل و چندم بعضی از ترجمه‌های او حکایت از اقبال عمومی به آثار وی دارند.
منصوری شهرت خود را بین اهل مطالعه به ترجمه کتاب‌هایی؛ همچون «خواجه تاجدار»، «سینوحه» و «محمد پیغمبری که از نو باید شناخت»، مدیون است.
ناشرانی که کارهای وی را چاپ کرده‌اند، می‌دانند که ترجمه‌های منصوری- هر چند که حجیم و چند جلدی هستند- همواره از پر درآمدترین کتاب‌ها بوده و هستند.
ترجمه ذبیح الله منصوری از «سینوحه» نوشته «میکا والتاری» که چاپ اول آن در سال ۱۳۶۴ منتشر شد تا به امروز به ۴۷ چاپ رسیده است.
برگردان او از «فرزند نیل» نوشته هوارد فاوست تا به حال ۱۰ چاپ خورده و چاپ چهاردهم «محمد پیغمبری که از نو باید شناخت» نوشته کنستان ویرژیل گیورگیف با ترجمه وی به چاپ چهاردهم رسیده است.
چاپ دهم «سفرنامه ماژلان» نوشته «پیگار فتادی لومبارد» و بیست و هفتمین دوره انتشار کتاب «کنیز ملکه مصر» اثر «میکل پیرامو» از ترجمه‌های دیگر این مترجم پرتلاش هستند که توسط نشر زرین چاپ و منتشر شده‌اند.
«خداوند الموت» نوشته نویسنده فرانسوی «پل آمیر» با ترجمه منصوری در حال حاضر به چاپ ۴۳ رسیده و برگردان او از کتاب «امام حسین و ایرانیان» تالیف «کورت فریشلر» چاپ ۱۷ خود را در انتشارات جاویدان سپری می‌کند.
علاوه بر آثار یاد شده، رمان ۱۰ جلدی «سه تفنگدار»، کتاب ۴ جلدی «سرزمین جاوید»، «منم تیمور جهانگشا»، «کنت مونت کریستو»، «جنگ ایرانیان»، «زندگی و سرانجام ماری آنتوانت»، «اسپارتاکوس»، «غرش طوفان»، «ژوزف بالسامو»، «ملاصدرا» و بسیاری رمان و کتب تاریخی دیگر بخش کوچکی از ترجمه‌های معروف منصوری در عمر ۸۹ ساله او را تشکیل می‌دهند.
آثار این مترجم که به خاطر حجم وسیع ترجمه‌ها و نوشته هایش جزو نوادر تاریخ تالیف و ترجمه در ایران و شاید جهان به حساب می‌آید، همان اندازه که پر فروش و عامه پسند بوده و هستند، به همان اندازه نیز جدی و مورد پسند حرفه‌ای‌های ادبیات نیز بوده‌اند.
منصوری در کنار چاپ کتاب‌هایش که توسط چند ناشر معروف و نام آشنا مثل «امیر کبیر»، «جاویدان»، «زرین»، «مستوفی» و... منتشر شده، با نشریات و جراید کثیرالانتشار جدی و عامه پسند نیز همکاری داشته که از میان این دو طیف مختلف المنافع می‌توان از «کتاب هفته» که توسط احمد شاملو اداره می‌شد و «خواندنی‌ها» که علی اصغر امیرانی آن را می‌گرداند، اشاره کرد. برای هر دو این مجلات هر هفته می‌نوشت و ترجمه می‌کرد.
زبان انگلیسی و فرانسه می‌دانست و به واسطه همین دانایی اول بار ترجمه هایش را به روزنامه «کوشش» سپرد.

۳ - آثار
[ویرایش]

غرش طوفان الکساندر دومای پدر
سه تفنگدار الکساندر دومای پدر
شاه جنگ ایرانیان در چالدران و یونان (جون بارک واشتن فنو)
عشاق نامدار
خواجه تاجدار ژان گور
امام حسین و ایران کورت فریشلر
مفز متفکر جهان شیعه «امام صادق»
سقوط قسطنطنیه میکا والتاری
خداوند الموت (حسن صباح) پل آمیر
ملاصدرا هانری کورین
عارف دیهیم دار جیمز داون
غزالی در بغداد ادوارد توماس
جراح دیوانه ژارگن توروالد
سرزمین جاوید رومن گیرشمن
سینوهه پزشک فرعون میکا والتاری
من کنیز ملکه مصر بودم میکل پیرامو
سفرنامه ماژلان پبگافتا دی لومباردو
اسپارتاکوس هوارد فاست
ژوزف بالسامو الکساندر دومای پدر
محبوس سنت هلن یا سرگذشت ناپلئون اوکتاو اوهری
شاه طهماسب و سلیمان قانونی آلفرد لابی ار
دلاوران گمنام ایران در جنگ با روسیه تزاری- ژان یونیر
مکاتبات چرچیل و روزولت وارن اف. کمبل
پطر کبیر رابرت ماسی
عایشه بعد از پیغمبر کورت فریشلر
ایران و بابر ویلیام ارسکین
ملکه ویکتوریا الیزابت لانفورد

ذبیح الله منصوری

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید