کتاب پلو خورش را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
فروش ویژه
کتاب پلو خورش
پلو خورش داستان های کوتاه
4 (4)
کتاب
پلو خورش (شمیز،رقعی،معین)،
اثر
هوشنگ مرادی کرمانی
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 90
توسط انتشارات
معین
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در قطع و اندازهی رقعی،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
"پولو خورش" ماجرای گروهی از بچههای زلزلهزده است که به اردویی در تهران میآیند. آنها که هنوز در غم از دست دادن عزیزانشان داغدارند، در این شهر بزرگ و عجیب، چیزهای مختلف و مکانهای متفاوت با شهرشان را میبینند و تجربه میکنند. شبی مهمان یک فستفود هستند، اما به علت این که شب جمعه است و مغازه شلوغ، تا مدتها گرسنه میمانند. سرانجام نویسندهای که همراه آنهاست به خشم آمده و همهی بچهها را شبانه به وزارتخانه و پیش وزیر میبرد تا به وضعشان رسیدگی شود. بچهها که به سختی گرسنهاند از وزیر تقاضای غذا میکنند و او نیز که خود هنوز شام نخورده، با آنها همسفره شده و همه با هم شب خوشی را میگذرانند. بچهها فردای آن شب عکسهای خود را همراه وزیر در روزنامهها میبینند. کتاب حاضر دربرگیرندهی بیست و یک داستان کوتاه طنز تحت پارهای از این عناوین است: دوربین عکاسی، زیر نور شمع، گل، چهارراه، آواز همسایه، نیلبک، پیشکش، پاهای مرغ، و پلو خورش.
چکیده
"پولو خورش" ماجرای گروهی از بچههای زلزلهزده است که به اردویی در تهران میآیند. آنها که هنوز در غم از دست دادن عزیزانشان داغدارند، در این شهر بزرگ و عجیب، چیزهای مختلف و مکانهای متفاوت با شهرشان را میبینند و تجربه میکنند. شبی مهمان یک فستفود هستند، اما به علت این که شب جمعه است و مغازه شلوغ، تا مدتها گرسنه میمانند. سرانجام نویسندهای که همراه آنهاست به خشم آمده و همهی بچهها را شبانه به وزارتخانه و پیش وزیر میبرد تا به وضعشان رسیدگی شود. بچهها که به سختی گرسنهاند از وزیر تقاضای غذا میکنند و او نیز که خود هنوز شام نخورده، با آنها همسفره شده و همه با هم شب خوشی را میگذرانند. بچهها فردای آن شب عکسهای خود را همراه وزیر در روزنامهها میبینند. کتاب حاضر دربرگیرندهی بیست و یک داستان کوتاه طنز تحت پارهای از این عناوین است: دوربین عکاسی، زیر نور شمع، گل، چهارراه، آواز همسایه، نیلبک، پیشکش، پاهای مرغ، و پلو خورش.
زاده شانزدهمین روز از واپسین ماه تابستان در روستای سیرچ در استان کرمان. علاقه به مطالعه و خواندن کتاب از همان کودکی در مرادی کرمانی به وفور وجود داشت، البته در این مورد نقش عموی او که در آن زمانها معلم روستا بود نیز بسیار پررنگ است.
پایان تحصیلات ابتدایی مصادف بود با رفتن به کرمان و زندگی در این شهر.
همکاری با رادیو محلی کرمان نخستین جرقه نویسندگی برای این نویسنده محسوب میشود که این مساله بعدها با چاپ آثاری در مطبوعات شکل ادامه داری به خود گرفت.
دوران دانشجویی هوشنگ مرادی کرمانی در تهران سپری شد و او حالا در کانون مراکز فرهنگی قرار داشت که این مساله مسیر را برای او هموارتر کرد.
قصههای مجید نوشته شده به سال ۱۳۵۳ را شاید بتوان به نوعی مطرحترین و شناخته شدهترین اثر این نویسنده دانست.
پسر نوجوانی که همراه با بی بی، پیرزنی مهربان زندگی میکند و زندگی پرماجرای آنها دستمایه ای شد که بعدها حتی بر اساس آن، مجموعه تلوزیونی محبوبی نیز ساخته شود.
مرادی کرمانی در جایی گفته: بزرگترین لذت من کوه و کتاب است. ذهن روستایی ام و نوشته هایم پر از طبیعت است. من صبحها تا درختها را نبینم تا پرندهها را نبینم روزم آغاز نمیشود.
مرادی کرمانی معتقد است: وقتی به آدمهایی میرسم که میگویند خودم یا برادرم با آثار شما کتابخوان شدیم، حس رضایتی در من به وجود میآید که زنده بودهام، سختی کشیدهام و نویسنده شدم.
بچه های قالیباف خانه، نخل، خمره، مربای شیرین، قصه های مجید و پلو خورش از جمله آثار این نویسنده است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک