جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
به جای قصر به قصر میشد عنوان این کتاب انتهای شب باشد، چرا که مضمون آن براستی مقصد و پایان سفری است که باردامو قهرمان جوان اولین کتاب لویی فردینان سلین آغاز میکند. قصرهایی که عنوان کتاب به آنها اشاره دارد مکانهای خوش شکوه و تجمل و رفاهی نیستند که کلمه تداعی میکند بلکه جولانگاه دردآلود اشباحی اند که در وضعیتی واقعاً آخر زمانی آزاد شده اند و انگار که بناست همه عالم را پر کنند و دیگر تا ابد ماندگار بشوند، اشباح جنگ و ترس و نفرت و ادبار کتاب شرح سه دوره قصر نشینی» سلین است. اول زیگمارینگن» کاخ دودمان شهریاران نیمه افسانه ای هوهنتزولرن که منتهی اینک آخرین پناهگاه همه پسمانده های توفان جنگ دوم جهانی شده است. پایانه ای که در آن زندگی هر روزه به ساعت شماری فرارسیدن به قول سلین زمان پخ پخ میگذرد. دوره دوم زندگی زندان و در به دری بدنامی و مطرودی است. دوره سوم دوره نهایی زندگی سالهای آخر سلین پزشک گوشه گرفته با تک و توک مریضهایی از خود او فقیرتر از دیدگاه مجموعه آثار سلین هم قصر به قصر کتاب به تعبیری پایانی و حرف آخر اوست.
نویسنده ها نوبت به نوبت به هر کاری که می شد علیه این دیون دست می زدند و نم پس نمیداد بگو یک ذره ... نبرد «پیش پرداخت ... مقاومتی میکرد جانانه آشیل نبود هرکول بود! فقط با یک قلق کوچک می شد کاریش کرد، البته با اما و اگر.... که صد فرانکی، دویست فرانکی اخ کند... تعرضی قلقه: خدافظ آشیل دیگر چشم دیدنت را ندارم... آن وقت می دوید دنبالت.... با دوستانه ترین لبخندی که بلد بود بزند... با چه نفرتی ... خب به درک چه بهترا...
فکر کنم به اندازه کافی گفته م که چقدر به گرتروت بدگمان بودم... اما یک چیزی که درش بامزه بود که نمیگذاشت حتی یک لحظه حوصله ت سر برود وقتی بود که حرف را میکشاندی به آشیل!... چه چیزها تعریف می کرد! از سی سال چل سال پیش.... رذالتهای این موجودا!... که خوب نشان می داد چه چیزهایی میشد ازش انتظار داشته باشم.... کلک هایی که در هر زمینه ای میزدا در همه چیز!... در قمار در اسبدوانی در کازینوی «آنگین»، در بورس نمیتوانست جلوی خودش را بگیرد..... رس نویسنده هاش کارمندهاش کلفتهاش را میکشید، ترتیبی می داد که به قول خودش به اشان پول قرض بدهد... که رنگش را هم نمی دیدند..... کلک های پول پیش و قرار داد. ازشان امضا میگرفت که بدهی ای به اشان نداشت که تازه باید مدیونش هم بودند.... ببینی چند نفرشان خودکشی کرده بودند در سد «سورن از آب گرفته بودندشان؟....
تلگرام
واتساپ
کپی لینک