جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
204,000
بری پرسید: «وا، جدی میگین؟» این جمله را نه از روی علاقه اش به موضوع، بلکه به خاطر خالی نبودن عریضه گفت. به نظر پری در این اواخر، توجه جامعه به مدیوم و قال گیر خیلی زیاد شده بود شاید هم در مملکتی که به جای ثبات و قطعیت، شبهه و ابهامات را دوست داشتند، علاقه مندی به پیش گویی و حدس و گمان، تصادفی نبود. نه تنها زن ها بلکه مردها هم به پیشگوها علاقه داشتند. هر چقدر هم که سعی می کردند. این موضوع را بروز ندهند در جامعه ای سیاست زده و در کشوری که در آن شفافیت جایگاهی نداشت این پیش گوها که به گویهای شیشه ای شان نگاه می کردند خواه واقعی باشند و خواه تقلبی - توهم را به حقیقت تبدیل می کردند، درست مثل کیمیاگران، به نوعی نیازهای جامعه را برآورده می کردند. مرد تاجر ادامه داد: یار و معرکه ست. همه این جوری میگن با جن ها حرف می زنه. فقط حرف زدن که نیست؛ پدر سوخته ها هر چیزی که یارو دستور میده، اطاعت میکنن زنهایی از طایفه ی اجنه دارن واسه خودشون به حرم سرای بزرگ دارن. ببین چه حالی میکنن! وقتی داشت اینها را میگفت با صدای تمسخر آمیزی خندید اما وقتی متوجه بی علاقگی پری به موضوع شد خودش را جمع و جور کرد. چشمانش را به او دوخت چی شده؟ مثل این که تو هم وقتی داشتی می اومدی اینجا روح دیدی پری با لرزش خفیفی در صدایش گفت: «من؟» کودک درون مه در ذهنش چرخی زد.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک