جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
259,000
عمر أشو قد نداد، اما عمر هیچ اوشویی قد نمی دهد که به آن درجه از شهامت و آگاهی برسد تا با چاپ کتابی سفید با برگهایی سفید بی نام و بینشان به مردم این حقیقت را بفهماند که باید امی بود؛ باید قلم را قسم داد که ای قلم ننویس که اگر همان لحظه را هم بنویسی خواننده را از این دم غافل کرده ای و بودا زبانش را هم قسم داد. او در سکوتی ژرف در زیر درخت بدی مینشست و به جای حرف زدن نه به عالم بالا که به عالم درون فرو می رفت تا با شعله درونش دنیایی را از شمع وجود خویش روشن سازد. اگر رهروی طریقت دلی حرف نزن که واژه هایت فقط عنتران مشتی معرکه گیر خواهد بود و بیچاره مولوی که یک کلام نوشت: عقل اول راند بر عقل دوم - ماهی از سرگنده گردد نی زدم و چه نزاعهای بی حاصلی بر سرکشف این معنا که آیا غرض «نه» است یا خیزران غرض «گنده» است
اگر زندگی کنی نفس دود میشود و به هوا میرود زندگی نفس نمی شناسد. تنها چیزی که می شناسد این است زندگی کردن زندگی کردن زندگی کردن. زندگی هیچ خودی نمی شناسد، هیچ مرکزی؛ زندگی هیچ تفکیکی نمیشناسد نفس که میکشی، زندگی به درونت وارد می شود؛ نفس را بیرون که میدهی تو به زندگی وارد میشوی. هیچ تفکیکی وجود ندارد. میوه که میخوری درختان از طریق آن میوه به درون تو راه می یابند. بعد یک روز می میری در خاک دفن میشوی و درختان شیره ات را می مکند و تو به صورت میوه در می آیی فکر میکنی گیاهخواری؟ فریب ظواهر را نخور ما همه آدمخواریم. زندگی یکی است، زندگی به حرکت ادامه میدهد زندگی به درونت راه می یابد، از میان تو عبور میکند. در حقیقت اینکه بگوییم زندگی به درونت راه می یابد صحیح نیست، زیرا با این وصف چنین می نماید که زندگی به درونت راه می یابد و بعد از تو رخت میبندد. تو وجود نداری - تنها این آمد و رفت زندگی است که وجود دارد تو وجود نداری - تنها زندگی به اشکال عظیم و فوق العاده اش وجود دارد در میلیونها مایه سرور و شادمانی اش روزی که این را فهمیدی
تلگرام
واتساپ
کپی لینک