14,800
آدرسا سال شد... و بالاخر اخره على نتیجه ی زحمت هایش را دیدا یک کارنامه پر از نمره های عالی منتظر می ماند آرزویش حالا او باید صبر می کرد و ه منتظر دوچرخه ای که همیشه را داشت چند روز بعد، وقتی علی داشت از مسجد بر می گشت، خواهرش را جلوی در خانه دید. او تا چشمش به علی افتاد، بلند داد زد: «داداش بدوووا بیا که بابا برات دو چرخه خریده ای علی با سرعت به سمت خانه دوید و توی حیاط رفت.
در حال حاضر مطلبی درباره زینب سوداچی نویسنده دوچرخه نشر شهید کاظمی در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک