قبل از اینکه میزر خودش را با عنوان میزر از نو بسزد , سمسن میزر بود , و قبل از اینکه سمسن میز با z باشد , سمسن میزر با s بود .. با تغییر دوحرف s , u به حروف z , e از پسر بچه ای به ظاهر مودب و یهودی تبدیل شد به سازنده دنیای حرفه ای .. مدت زیادی از کودکی اش هم سم بود , آن مدل سم با نقطه که نامش در فهرست تالار افتخارات دستگاه بازی دانکی کانگ پدر بزرگش ثبت شده بود : s.a.m بیشتر زندگی هم فقط سم بود. حوالی غروب یک روز ماه دسامبر اواخر قرن بیستم , سم از واگن مترو پیاده شد و دید که راه اصلی به سمت پله برقی را جمعیت ساکنی از آدم ها که به تبلیغات ایستگاه زل زده بودند , بند آورده اند. سم دیرش شده بود. قرار ملاقاتی با مشاور تحصیلی اس داشت که بیشتر از یک ماه عقبش انداخته بود ؛ اما همه موافق بودند که این ملاقات باید پیش از تعطیلات زمستانه انجام شود. سم خیلی مردمی نبود ؛ چه بودن بینشان باشد , چه هر حماقتی که ملت دسته جمعی با آن حال میکردند. اما از این جماعت نمیشد چشم پوشی کرد. اگر می خواست به جهان روی زمین برسد , مجبور بود راهش را به زور از میانشان باز کند. سم پالتوی پشمی دو پوش سرمه ای سنگین و یغوری به تن داشت که از هم اتاقی اش مارکس به ارث برده بود. او آن را سال اول دانشگاه از فروشگاه لوازم مازاد نیروی دریایی شهر خریده بود... بهترین کتاب سال 2022 به انتخاب آمازون بهترین رمان سال 2022 به انتخاب کاربران سایت گودریدز
تلگرام
واتساپ
کپی لینک