در فرآیند تولید کتاب متخصصان و دست اندرکاران متعدد و توانمندی فعالیت دارند که انتشار یک کتاب مدیون تلاش آنهاست نمی توان به کتاب نظر داشت و مثلاً ویراستار حروفچین قانونگذار عرصه ،کتاب، صحاف و... را در تولید آن نادیده گرفت با همه اینها در جامعه ما وقتی سخن از نشر کتاب به میان می آید ذهنها بیشتر سمت ناشر و کم و بیش کتاب فروش میرود. در این سه دهه که تمام فعالیتهای حرفه ای خود را صرف کتاب و گسترش کتاب خوانی کرده ام این نکته اهمیت فراوانی برای من داشته است که چرخه نشر را باید متشکل از عناصری دید که مطالعه همه آنها در کنار هم امکان تحقیق درباره صنعت نشر را امکان پذیر می سازد. موضوع مهم دیگر نبود تحقیق و پژوهش در خصوص بخشهای مربوط به نشر است. متأسفانه منبع مشخص و قابل اتکایی که بتواند مبنای کار پژوهشگران باشد. وجود ندارد. به این ترتیب اگر قرار است منابعی وجود داشته باشد چه بهتر گفته های کسانی باشد که خود در این راه فعال بوده اند و عمری را در این راه صرف کرده اند. «خانه کتاب» که یکی از مراکز و نهادهای مرتبط با کتاب بوده و تاکنون آثار فراوانی در این باره منتشر کرده است وظیفه خود دید منابع دست اولی را تدارک ببیند تا امر پژوهش در این زمینه میسر شود با چنین نگاهی بود که طرح تاریخ شفاهی نشر معاصر شکل گرفت در این طرح اصل بر آن است که همه عناصر مؤثر در عرضه کتاب مورد نظر قرار گیرند و تاریخ حیات آنها در دوران معاصر از خلال گفت و گو با سرآمدان هر رشته به تصویر کشیده شود.
دختر نوارها را می آوردند و به ماشین می دادند و ماشین نوارها را می خورد.
منظور از خوردن نوارها چیست؟
می خورد یعنی میخواند و تولید میکرد.
بعد از آن به کجا می رفت؟
بعد از آن به صفحه بندی می رفت.
در این مرحله غلط گیری کی انجام می شد؟
مثل همان غلط گیری دستی دوباره آنجا هم کار همان طور انجام می شد. پس آنجا تعدادی کارگر خانم مشغول بودند، تایپ می کردند و نوار تولید
می کردند و نوار که تولید می شد کجا می رفت؟
به شعبة حروف ریزی می رفت.
آنجا یک نفر بود برای حروف ریزی؟
بله نوار را می گذاشت و حروف را ستونی میگرفت و میداد به شعبه ای که
می خواستند صفحه بندی و غلط گیری و بقیه کارها را انجام دهند.
آنها چند نفر بودند؟
به کار شعبه چاپخانه بستگی داشت. معمولاً دو سه نفر به بالا بودند.
فیلم هم در همین دوره بود یا فیلم بعد از این مرحله آمد؟
فیلم بعد از این دوران آمد.
در مرحله مونوفتو اول نوار تولید میشد؟
دقيقا.
و دیگر حروف ریز آنجا نبود؟ آنجا یک نفر را در تاریکخانه داشتیم که فیلم خام را روی درام می گذاشت و می آورد روی ماشین در واقع او کارگر تاریکخانه بود. توجه داشته
باشید موقعی که فیلم درست میشد نوار می آمد روی ماشین و فیلم
در حال حاضر مطلبی درباره محمد هاشم اکبریانی نویسنده تاریخ شفاهی نشر معاصر ایران حروفچینی خانه کتاب در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک