«اين داستان، با ارائهى جنبههايى از تاريخ، احساسات عاشقانه، ادبيات و رمز و راز، قطعاً براى خوانندگان بىشمارى جذاب خواهد بود.» اگر مجبورتان مىكردند با كسى كه دوست نداريد ازدواج كنيد، چه مىكرديد؟ براى آناهيتا، كه دختر قاليبافى از عشاير ساكن ايران در قرن نوزدهم بود، پاسخ اين سؤال واقعاً معما جلوه مىكرد. آناهيتا درمىيابد كه پدرش مىخواهد او را به همسرى رئيس قبيله درآورد. او بايد با رئيس قبيله ازدواج كند، مردى كه به نظرش نفرتانگيز است. آناهيتا تصميم مىگيرد سرنوشت خود را تغيير دهد. او مسابقهاى ترتيب مىدهد و از خواستگارانش مىخواهد راز معمايى را كه او در قالى جهيزيهاش مىبافد، پيدا كنند. اين كار او با عكسالعملهاى مختلف اطرافيانش مواجه مىشود و توجه مردان متفاوتى را جلب مىكند، از جمله يك فرد سياسى، معلم مدرسه، چوپان و شاهزاده. مگان ناتال سايرز، پردههاى منقش مىبافد و در سفر به تركيه و ايران، فنون و نمادهاى كهن اشعار عرفانى اين كشورها را بررسى كرده و در بافتن فرشهاى خود از آنها بهره برده است. او همراه همسر، سه فرزند، دو گوسفند و گربهاش در ايالت واشنگتن زندگى مىكند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک