جهانبيني حاكم بر انديشههاي اقتصادي، جهانبيني مادي و مبتني بر لذت طلبي و حداكثر سازي سود به معناي خاص خود است، به رغم انقلابهاي نئوكلاسيكي و كينزي، پيدايش مكتبهاي گوناگون اقتصادي، ارزشهاي حاكم بر اين علم و محور اصلي اقتصاد از قرن هفدهم تا كنون بدون تغيير باقي مانده است. ما ناچاريم چگونگي شكلگيري اين ارزشها و جايگاه آنها را كشف كنيم. طبيعي است كه ممكن است بسياري از اين ارزشها با مباني فرهنگي ما سازگار نباشد. از طرف ديگر، دين براي راهنمايي و هدايت انسان است در نتيجه طبيعي است كه سرشار از داوريهاي ارزشي باشد، البته گزارههاي اثباتي هم وجود دارد. در نتيجه بايد تأمل كرد كه چگونه ميتوان ارزشهاي بوميو اسلامي را جايگزين اين ارزشها كرد و اقتصادي مبتنيبر ارزشهاي بومي به دست آورد. در اين كتاب تلاش بر آن است كه حداقل در موارد مبنايي بر حسب مورد، مباني ارزشي نظريههاي اقتصاد خرد نيز مورد مطالعه قرار گيرد.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک