جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
پزشکی خوب، ورزشکاری خوب، پیشه وری خوب و با تمام این اوصاف و مزایا انسانی بسیار بد و خطرناک باشد. بنابراین تسلیم شدن به یکی از این دو فرض لازم است، بیا باید به کلی منكر وجود فضیلت انسانی شد که در آن صورت این عقیده را نیز باید به طور جدی پذیرفت که با اینکه قائل شدن تفوق و علو نسبی برای آحاد بشر در شئون اختصاصی ممکن است به عبارت دیگر گرچه ممکن است کماکان گفته شود که عمرو نجار خوبی است. و زید پزشکی است که از بکر بهتر است هیچگونه مفهوم و معنای حقیقی که به موجب آن بشود گفت حسن انسان خوبی است یا اینکه فرضاً حسین انسانی است بهتر از تقی وجود ندارد؛ یا اینکه اگر قبول داریم که فضیلت انسانی کیفیتی است واقعی و وجود حقیقی دارد در آن صورت کشف کردن آن قاعدتاً باید مقدور و امکان پذیر باشد. یعنی باید بشود با تحقیق و دنبال کردن مطلب بالاخره از مفهوم و سرشت حقیقی فضیلت سر در آورد. افلاطون شوق اول این فرض را که اصلاً چنین چیزی به نام فضیلت انسانی وجود ندارد) رد میکند و سپس به جست وجوی فضیلت و بیان آن می پردازد. او قبلاً چهار صفت اساسی را که من حیث المجموع سازنده فضیلت و علو انسانی هستند به شرح زیر نام برد خرد شجاعت رعایت اعتدال و عدالت دارنده هر کدام از این صفات در نظر افلاطون به لحاظ همان صفت انسانی است خوب و هر آن کسی که این چهار صفت را یکجا داشته باشد انسانی است به تمام معنی خوب هر کدام از علوها و محاسن اختصاصی (خارج از محدوده این چهار صفت ممکن است از انسانی دریغ شده باشد بی آنکه وی به علت نداشتن آن صفت مستحق توبیخ یا سرزنش باشد. من باب مثال اگر بگوییم که فلان شخص پزشک خوبی است ولی ماهیگیر خوبی نیست، این حرف ما بیان حقیقت است نه تنقید اما اگر بگوییم که فلان موجود بشری از عقل شهامت، اعتدال، یا عدالت بی بهره است خواه ناخواه سرزنشش کرده ایم و
۱ . از همان تاریخ که افلاطون فضیلت انسانی را مرکب از این چهار صفت تعریف کرد، صفات
مذکور به فضایل چهارگانه مشهور شده اند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک