جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
30,000
بیاد خودم مسئولشم.»
دستشو تو هوا تکون داد که یعنی برو بابا و این حرفا
بعد گفت: «شب به خیر!»
گفتم: «شب به خیر!»
رفت تو و درو بست. دلم هری ریخت پایین احساس بدبختی و بی کسی کردم. دلم میخواس صداش کنم بیاد دعوام کنه.
فکر کردم حقمه دعوام کنه و غر بزنه حتی دوس داشتم بیفته دنبالم و کتکم بزنه؛ اما پیشم باشه میخواستم بیاد جلو روم و عین فیلما یه طرف صورتمو به سمتش بچرخونم و بگم بزن..... د بزن لامصب!»
اما فقط آه کشیدم و اومدم تو و درو بستم تکیه دادم به دیوار و هی فکر چک و سیلی کردم خونه داشت خفم میکرد همه جا پر از سیلی بود. پرده داشت به شیشه سیلی میزد میز به صندلی تلویزیون به کامپیوتر سیلی
میزد. پتو به بالش خلاصه بزن بزنی بود. هیچ جا امن تر از توالت نبود دوییدم رفتم تو توالت و اول از همه سیفونو کشیدم صدای بلند و زمختش عین قیچی فکرامو جر داد.
از توالت که بیرون اومدم خیلی حالم بهتر شده بود. سریع به فیلم گذاشتم و ولو شدم رو کاناپه به فیلمی بود که از لیلا گرفته بودم کشته بود منو که ببینمش خنده دار بود؛ اما همچی که گذاشتمش چشام گرم شد و خوابم برد. وختی از خواب پریدم قلبم دوپس دوپس میزد انگار از تو حلقم داشت می اومد بیرون نشستم رو کاناپه و دوباره یه خورده فکر کردم ببینم کییم و کجام.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک