جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
31,050
دریاچه ی بزرگ و کوه هایی که در سراسر تابستان پوشیده از برف بود. این افکار - حتی بدون در نظر داشتن آنچه که درباره ی سه پایه ها و کلاهک ها فهمیده بودم هیجان انگیز بود.
ماه تا حد پنجره ی اتاقم بالا آمد و من از رختخواب بیرون خزیدم در اتاق را باز کردم و آن را با دقت پشت سرم بستم خانه خیلی آرام بود. پله ها در زیر پاهایم کمی خش و خش کردند؛ اما اگر کسی هم میشنید به آن اهمیتی نمی داد؛ زیرا خانه چوبی و قدیمی بود و صدای خشخشهای آن در شب، چیزی غیر عادی نبود. از در بزرگ وارد اتاق آسیاب شدم لباسهایم را یافتم و پوشیدم. بعد از در طرف رودخانه بیرون رفتم چرخ آسیاب بی حرکت بود و آب، روی آن مثل رگه های سیاه نقره ای قل قل میخورد و میپرید.
و از پل که گذشتم احساس امنیت بیشتری کردم تا چند دقیقه ی دیگر به کلی از دهکده خارج میشدم یک گربه به آرامی و ظرافت روی سنگ فرشها راه می رفت و یکی دیگر روی پله های جلوی در خانه ای پشم هایش را که در نور مهتاب درخششی داشت می لیسید. سگی پارس کرد شاید صدای پای من را شنیده بود و به شک افتاده بود؛ اما آن قدرها نزدیک نبود که خطری داشته باشد. پس از آنکه از جلوی خانه ی اینگلد گذشتم شروع کردم به دویدن نفس زنان و خسته به آلونک رسیدم اما از اینکه به خوبی فرار کرده بودم احساس نشاط می کردم.
با سنگ چخماق و یک تکه کهنه ی آغشته به نفت شمعی روشن کردم و شروع کردم به جمع وجور کردن لوازم سفر من در مقدار جایی که کوله ام داشت اشتباه کرده بودم. بعد از چندین بار جابه جا کردن باز هم نتوانستم یکی از نانها را توی کوله پشتی جای بدهم فکر کردم میتوانم آن را دستم بگیرم و صبح زود یکجا بایستم و آن را بخورم آخرین نگاه را به دور و برم انداختم تا مطمئن شوم چیز به درد بخوری را جا نگذاشته ام شمع را خاموش کردم گذاشتم توی جیبم و بیرون رفتم. برای سفر، شب خوبی بود آسمان از پرتو ستارگان روشن بود آیا همه ی آن خورشیدها مثل خورشید خود ما بودند؟ ماه بالا آمده بود و هوا ملایم بود.
زمانی که جک به وسیله ی یکی از بندهای نرم سه پایه ی غول آسا به درون نیمکره ی عظیم و فلزی آن کشیده شد. جز سر تراشیده اش که خطاهای فلزی کلاهک مثل تار عنکبوت روی آن نقش بسته بود تغییر دیگری نکرده بود. از آن زمان به بعد، او وظیفه ی یک مرد را بر عهده میگرفت و دستمزد یک مرد را به او میدادند پس از کلاهک گذاری جک آرزوی خودش را ظاهراً فراموش کرد اما من هر روز بیشتر به زندگی آواره ها علاقه مند میشدم .......
تلگرام
واتساپ
کپی لینک