جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
31,050
ملاقات پیش بینی نشده ......
ناپدید شدن عجیب .
کمیته ی استقبال
یک شب پرماجرا
مواظب باشید نقاشی تازه
تعطیلات عجیب و غریب پپ
اختراع قرن
ساکنان کیز کاستل
معمای نسی
این عموی پیر عزیز
روشنایی هایی در شب
ناشناس دهکده.
شرلوک در خطر است.
در خندق شیر.
راز عمو آرشیبال
آژیر قرمز ...
پ پ حمله می کند.
کاخ مخروبه...
در دام افتاده
این شرلوک شجاع...
نجات پیدا کردیم
به کمک نسی
سرانجام
کلیه ی مشاهدات آن طور که پ پ روی آن اسم گذاشته بود، یک کلبه ی قدیمی ماهیگیری بود چوب آن کرم خورده بود و در امتدادش یک اسکله ی شناور دیده می شد که به طرف لوچ پیش می رفت.
پ.پ آن را به سبک خودش مرتب کرده بود یک صندلی تاشو، یک تکه قالیچه که در اثر رطوبت از بین رفته بود یک قفسه ی لق که چند تا روکش روی آن انداخته بودند، یک دوربین و وسایل دیگری که نمیشد اسم رویش گذاشت.... یک ننو بین دو دیوار آویزان بود زیر ننو تعداد زیادی چکمه های لاستیکی و شیشه های خالی افتاده بود. ماتیلد انگشتش را روی گرد و خاکی که روی طبقه بود، کشید و به فکر فرورفت. بعد گفت: «خانه ات قشنگ است شاید کمی کثیف باشد، ولی قشنگ است. در واقع داشتم روی تو حساب میکردم که کمی اینجا را تمیز کنی به همین خیال باش فکر کردی من کی هستم؟ گاوصندوق قدیمی را که ته کلبه بود نشان دادم و گفتم این تو چیه؟ پ.پ سرخ شد و گفت: «آه هیچی کمی هله وهوله تا وقتی گرسنه میشوم از گرسنگی نمیرم.
ماتیلد با تعجب گفت: چه به موقع اتفاقاً من خیلی گرسنه ام! نظرتان درباره ی یک پیک نیک خوب چیه؟
گردش کوچکمان گرسنه ام کرده بود. پ پ اعتراض کرد، ولی مجبور شد در گاوصندوق گنجینه اش را باز کند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک