جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
481,000
راسکولنیکوف، فشار عجیبی در خود حس میکرد که دوباره و چندباره زنگ در را بزند و وحشت زیادی را که سه روز قبل حس کرده بود بازسازی کند دو مردی که در آپارتمان بودند از این زنگ زدن های مکرر او آزرده شدند و با عصبانیت خواستند بدانند این جوان گستاخ چه می خواهد.
راسکولنیکوف با لجاجت خود را به خطر انداخت و پرسید: «آیا این همان آپارتمانی نیست که رباخوار و خواهرش سه روز قبل در آن به قتل رسیدند؟ من آمده ام ببینم آیا هنوز نشانه ای از خون باقی مانده چون علاقه مندم این واحد را اجاره کنم
دو مرد عصبانی شدند و گفتند چطور جرأت میکنی چنین حرفی بزنی؟ ببین چه میگوید آنها او را هل دادند و از آپارتمان بیرون کردند و به زور پیش سرایدار بردند و برای او و چند نفر دیگر که آنجا ایستاده بودند توضیح دادند که این مرد جوان وارد واحدی شده که قتل در آن رخ داده و زنگ در را چند بار زده و اعلام کرده میخواهد آنجا را اجاره کند. آن عده که آنجا بودند همه از دست راسکولنیکوف عصبانی شدند و او را نکوهش کردند و گفتند: «تو کی هستی؟ چطور جرأت میکنی این حرفها را بزنی؟ یکی از همسایه ها پیشنهاد کرد او را فوری تحویل پلیس بدهند. شاید آنها کشف کنند که در سر او چه میگذرد و اقدامات
لازم را در مورد او به عمل بیاورند اما راسکولنیکوف به جای اینکه پا به فرار بگذارد و از آنجا برود به بازی خطرناک خود ادامه داد و گفت: «خواهش میکنم
تلگرام
واتساپ
کپی لینک