«گفتیم ماجرای عاشورا و زندگی امام حسین (ع) بنا به دلایی متفاوت و از جمله تمایل بشر به اسطوره سازی ـ به تعبیر استاد مطهری ـ در برهه ای از تاریخ مسلمین به ساحت اسطوره وارد شد. نشان دادن زمان دقیق این اتفاق نیازمند بررسی های علمی در تاریخ و حدیث است. داستانِ شیر و فضه در کتاب کافی نقل شده است و بدون شک تا پیش از تدوین کتاب روضۀ الشهدا نقل حکایات عوام پسند عاشورایی در میان مردم رواج داشته است. اما اوج گسترش روایت چنین حکایاتی به بعد از قرن هشتم هجری بازمی گردد. در قصد و انگیزه سازندگان این روایات سخنی نمی گوییم اما به احتمال بسیار زیاد بیش از نیمی از این روایات در میان توده های مردم ساخته و پرداخته شده و سپس با کاستی ها و افزونی هایی از سوی نقالان و کاتبان ثبت و ضبط و وارد کتب حدیث و یا مقاتل شده است. این روایات هرچند از نظر تاریخی قابل استناد و اتکا نیستند و انتقادات منتقدان از جنبه های عقلی و نقلی و تاریخی و مذهبی بر آن ها وارد است اما از جهت کارکرد اسطوره ای و زیبایی شناسی ویژۀ زبان اسطوره درخور بررسی و تأمل اند. به عبارت دیگر در بررسی این روایات باید ذهن و زبان شاعرانه سازندگان و اسلوب ساخت و پرداختِ داستان ها را که برآیند ذوقی مبتنی بر ناخودآگاه جمعی است در نظر گرفت و از بُعدِ هنری به رمزگشایی داستان ها فارغ از تطبیق یا عدم تطبیق صرف تاریخی آن ها با اصل واقعه پرداخت و به محتوا و پیام نهفته در آن ها توجه کرد. در این روایات اسطوره وار آمار و ارقام افراد و سپاهیان و کشتگان اغراق آمیز و اغلب غیر واقعی است. اشقیا نمونه های کاملِ انحطاط روحِ انسانی هستند. و اولیا معصومیت تمام و نور کمال اند عرصه نبرد عرصه رودررویی نور و ظلمت است. هر دو گروه بازیگران سرنوشت خویش اند سرنوشتِ مُقّدر. قهرمان عاشورا قربانی می شود تا امتی را از عذاب جاودان نجات بخشد و شفیع گناهکاران باشد از خون قربانی حیات های بی شمار تکثیر می شود. و حتی زمان در این داستان ها زمانی با قاعده داستان های اسطوره ای است یعنی روز عاشورا به جای ۲۴ ساعت ۷۲ساعت است.»
تلگرام
واتساپ
کپی لینک