هنر رومانسک اروپای غربی در قرن دوازدهم و سیزدهم شاهد ظهور دو هنر بزرگ مسیحی است. در این ایام قرون تاریکی بربریت رفع شده و نهضت شمایل شکنی به پایان رسیده بود و دیگر نسبت بت پرستی به هنر دینی نمی دادند و کلیسا پذیرفته بود که صورت های خیالی شمایل ها و نغمات و سرودها و بنای عظیم کلیسا می تواند ایمان مسیحی را در دل عامه مومنان بی سواد تلقین کند. سمبولیسم دینی کنون برج های کلیسا را چونان حال مناجات مومنان رو به سوی آسمان ها تلقی می کرد. خوف و مرگ به همراه جمال و بهاء الهی جلال را قرین جمال می ساخت. رمانیسک اولین جلوهٔ این هنر بود. رمانسک اصطلاحی است که نخستین بار در قرن نوزدهم بر سبک مسلط نیمهٔ دوم قرن یازده تا پایان قرن دوازده اطلاق گردید. سال های ۱۰۵۰ تا ۱۲۰۰ دوره ای است که هنر مسیحی به سبکی خاص روی می آورد. تجربیات بیزانسی کارولنژی و اوتونی مقدمه ای است برای پیدایی این سبک هنری. در این دوران اروپا نخستین بار بر اساس ایمان مسیحی متحد شد و کلیسای مسیحی توانست مدارِ وحدت اقوام و ملل مختلف اروپایی باشد. اصلاحات دینی که با اقدامات لئوی نهم و گرگوریوس هفتم آغاز گردیده بود در این دوره نیز استمرار یافت. آنان توانستند زمینهٔ وحدت دینی و دنیوی غرب و از اینجا زمینه های تکوین جنگ صلیبی را فراهم سازند. نظام اشرافی فئودالیسم بالتمام به قدرت برتر خود ادامه داد. رهبانیت به اوج نفوذ خود در اذهان رسید و برترین موقعیت را در فرهنگ و هنر عصر پیدا کرد. ترکیب قدرت دنیوی اشراف و نفوذ معنوی رهبانان در جهت تحولات این دوره بسیار مهم بود. بر اثر مبادلات تجاری طی جنگ های صلیبی و سفرهای زیارتی به بیت المقدس (اورشلیم) روابط فرهنگی اسلام و مسیحیت نیز قوت گرفت. اروپاییان در پی آشنایی با جهان اسلام که طی نهضت ترجمه از فرهنگ یونانی بسیار بهره مند شده بودند توانستند هرچه بیشتر از دانش یونانی مسلمین بهره گیرند و نگرشی جدید نسبت به علم و فلسفهٔ یونان به دست آورند که در رونق مدارس اسکولاستیک بسیار موثر بود. بدین ترتیب دانش نسبتاً محدود عصر کارولنژی و اوتونی گسترش یافت و متفکران مسیحی الهاماتی دیگر را به مثابهٔ محرکات لازمِ تطور فرهنگی و هنری کسب کردند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک