کتاب سکوت گفتنی را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
کتاب سکوت گفتنی
معرفی کتاب سکوت گفتنی
4.9 (1)
کتاب
سکوت گفتنی،
اثر
سودابه مهیجی
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
توسط انتشارات
سوره مهر
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در سایت ایده بوک قرار دارد.
نها تویی یگانه عیار قیاس ها میزان محض مشغله ها و حواس ها تنها تویی یقین غیوری که تا کنون در من نبرده راه به شک و هراس ها تا رد پای جوهر تو موج می زند در سرزمین خط به خط اقتباس ها من شاعری به جز تو ندارم سراغ آه! هرچند رنگ رنگ شوی در لباس ها تو حرف در دهان دل من گذاشتی وقتی که رو زدم به تو با 'الغیاث'ها تو من شدی و رو به خودت عاشقانه تر زانو زدی و پر شدم از التماس ها آنگاه دست بر سر بغضم کشیدی و عاشق شدم به شیوه شکر و سپاس ها عمریست در شمایل هر عشق دلفریب از من گرفته ای چه فراوان تقاص ها ای ماه بی مضایقه که شوق دیدنت هر شب مرا کشانده به روی تراس ها! سوسوی هر ستاره شبیه نگاه توست ای آشنای گمشده در ناشناس ها! باران گرفته حال زمین و زمان تر است آغوشِ نوبرانۀ هفت آسمان تر است ما لاجرم کبوتر این صبح نورسیم بال و پرِ همیشه سحرخیزمان تر است تو در مسیر دغدغه هایم نشسته ای چشمت از اتفاق غزل ناگهان تر است حتی دلم روایت بی وقفه جنون در معرض تو از خودِ من بی زبان تر است وقتی سکوت دست تو بر شانه های من از گیسوان سرزده ام مهربان تر است با این همه تمام تو را در کنار خود طاقت ندارم... آخر این داستان تر است انگار بوسه های هر از گاه سرخ تو از گونه های گل بهی من جوان تر است باید ازین غزل زده پیر بگذری این روزها که فصل بهارم خزان تر است اینجا نمان پرنده! زمین گیر می شوی بعد از من آسمان خدا آسمان تر است... آغوش اگر وانکنی رو به تن ماه محبوبِ تو را می برد این ابرِ هر از گاه با یک قدح تشنه به بزمش برو امشب این بادۀ سیمین که فرو ریخته در چاه... ای عکس فراوان شده در برکه و در نهر! ای دورِ ابد مانده و نزدیکِ بناگاه! در دسترس شوق من و نبض غزل ها گاهی بنشین... منعکس و روشن و دلخواه در شب به شبِ هستی من حادثه تر شو! تکرارترین باش و درخشان و فراراه! فانوس دعاهای شبانگاه دلم باش! تا سر زدن روشنی از ظلمت جانکاه... شب های بهاران و فروغ تر مهتاب... شاعر چه کند با دل بی طاقت خود... آه! گریز از قبله سمت بام های بی اذان؟... هرگز از این خلد برین پرواز سوی بی نشان؟... هرگز اگر خورشید مشرق تا ابد جامانده بر بامت شب مغرب نخواهد بود صعب و بیکران هرگز زمین ته مانده ای از نسل تاریخ بلند توست که میراثی ندارد جز تو عمر این جهان هرگز تو را ناموس من! آلاله ها پیراهن آوردند که در آشوب عریانی نباشی بی امان هرگز اگر چادر کشید از فرق تو ایامِ دور از دست نشد «الوندِ» خشمت خالی از آتشفشان هرگز تو را از خواب و بیداریّ هرچه خصم دزدیدم که در بیگاهی یغما نمانی ناگهان ـ هرگز مرا از فتنه باکی نیست دست از خویش خواهم شست اگر تو زنده باشی نیست مرگی در میان هرگز مرا این خانه زاد خسته این گنجشک عاشق را به جا مگذار در توفان غم بی آشیان هرگز تو ای دنیای گمنام! آخرین جغرافیای پیر! از ایرانِ بلندآوازگی خالی نمان هرگز!
نویسنده
سودابه مهیجی
در حال حاضر مطلبی درباره سودابه مهیجی
نویسنده سکوت گفتنی
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در
بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با
توجه به
تعداد
بسیار
زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها،
کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند،
تهیه و
درج
محتوای
برای
آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت
ایدهبوک،
این
نویسنده
را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و
مفید،
سایرین را
به
مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه
ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک