بنر بالای صفحه

کتاب درختان صنوبر

معرفی کتاب درختان صنوبر

4.8 (1)
کتاب درختان صنوبر، اثر علی اکبر ترابیان ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1393 توسط انتشارات سوره مهر ، به چاپ رسیده است. این محصول در سایت ایده بوک قرار دارد.
ناموجود

محصولات بیشتر
درختان صنوبر

مشخصات محصول

نویسنده: علی اکبر ترابیان
ویرایش: -
مترجم: -
تعداد صفحات:
انتشارات: سوره مهر
وزن: 650
شابک: 9786001756184
تیراژ: -
اندازه(قطع): -
سال انتشار: 1393
تصویرگر: -
نوع جلد: -

چکیده

مرغ و خروس ها فهمیدند. سر و صدا راه انداختند. گربه ها به طرف پنجره ها نگاهی کردند. یکی دو شاخه پایین تر آمدند. مرغ جوجه هایش را به طرف قفس برد. خروس به برنج هایی که با آب خورش سرخ رنگ شده بود نوک نمی زد. سرش را بالا آورده بود و قاق می کشید. صدای مادر بهرام بلند شد «خدا جون خدا جون! به دادمون برس.» خواهر بهرام تا جایی که نفس داشت جیغ می کشید. مرغ و خروس ها ترسیدند. گربه ها پریدند روی دیوار. همسایه ها آمدند توی کوچه. هر چه زنگ می زدند در می زدند کسی در را باز نمی کرد. مادر بهرام دوید توی حیاط. با سر خورد زمین. پیشانی اش خونی شد و از حال رفت. خواهر بهرام سربرهنه دوید توی حیاط و در را باز کرد. همسایه ها ریختند توی حیاط. مرغ وخروس ها رفته بودند توی قفس. گربه ها روی بام دست شویی به حیاط نگاه می کردند. یکی دو تا از زن ها سعی می کردند خواهر و مادر بهرام را آرام کنند. خواهر بهرام فقط جیغ می کشید. مادر بهرام با بی حالی اسم پسرهایش را مدام به زبان می آورد و تکرار می کرد. آب به صورت هر دو نفرشان زدند شانه هایشان را مالیدند مهر نماز خیس کردند و جلو بینی مادر بهرام گرفتند. ـ یه نفر بره مسجد دنبال بابای بهرام. ـ بابای بهرام نیرو برده پادگان. امروز اعزام به جبهه هاست. ـ پس چه خاکی به سرمون بریزیم؟ مادر بهرام به هوش آمد. انگار از خواب بیدار شده باشد. زن ها پرسیدند «چی شده؟» ـ بهرام بهرام من چی شده؟ شهرام من چی شده؟ کی میگه غرق شدن؟ غلط کرده هر کی می گه بچه های من غرق شدن! ـ کی همچی حرفایی زده؟ ـ یه آقایی زنگ زد و گفت از آتیش نشونیه. گفت بچه هام توی بند کارده غرق شدن! ـ دروغ بوده بابا! شاید می خواستن آزارتون بدن. بذار ما زنگ بزنیم آتیش نشونی دوباره بپرسیم! همسایه ها زیر بغل مادر و خواهر بهرام را گرفتند و بردند توی خانه. مرغ و خروس ها آرام توی قفس ایستاده بودند. ولی سرشان این طرف و آن طرف می چرخید. گربه زرد رفته بود به طرف خانه آخر کوچه و برگشته بود. ـ راست می گفتیا جوجه خروس مادر رضا بزرگ شده. درست و حسابی می خونه! ـ لابد رفته بودی بخوری ش؟ ـ خوب بدجوری گرسنه مه. اینجا چی شد؟ ـ هیچی. همه رفتن تو. هر دو گربه از درخت تن از گل پایین آمدند و به طرف قفس دویدند. مر غ و خروس ها با جوجه ها زدند از قفس بیرون. خروس دنبال گربه زرد می کرد. مرغ به طرف گربه سفید حمله کرد. گربه زرد به طرف تنه چسبک دوید تا از شاخه های آن برود بالا. دو تا از جوجه ها از مادرشان جدا شدند و دویدند سمت حوض و تندتند به دیواره نمناک حوض نوک می زدند. گربه زرد از روی سر خروس جستی زد و یکی از جوجه ها را برداشت و از درخت تن از گل رفت بالا. مرغ وخروس به طرفش دویدند که گربه سفید هم یکی دیگر را برداشت و از درخت رفت بالا. مرغ و خروس بلند قاق می کشیدند که دوباره صدای مادر بهرام شیشه ها را لرزاند.

نویسنده

علی اکبر ترابیان

علی اکبر ترابیان

در حال حاضر مطلبی درباره علی اکبر ترابیان نویسنده درختان صنوبر در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

CAPTCHA

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید