بنر بالای صفحه
از پشت روزنه ها
از پشت روزنه ها

کتاب از پشت روزنه ها

معرفی کتاب از پشت روزنه ها

(1)
کتاب از پشت روزنه ها، اثر حمیده وحیدی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1397 توسط انتشارات سوره مهر ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد. دانلود pdf و ارسال رایگان
ناموجود

این محصول ممکن است با عنوان یا انتشارات دیگری موجود باشد، مجموعه آنها را اینجا ببینید.

محصولات مرتبط

(4)
1%
(6)
25%
فروش ویژه
(5)
28%
فروش ویژه
(2)
28%
فروش ویژه
(2)
25%
فروش ویژه
(4)
1%
(2)
25%
فروش ویژه
(2)
25%
فروش ویژه
(1)
27%
فروش ویژه
(2)
24%
فروش ویژه

مشخصات محصول

نویسنده: حمیده وحیدی ویرایش: -
مترجم: - تعداد صفحات: 204
انتشارات: سوره مهر وزن: 252
شابک: 9786000322526 تیراژ:
اندازه (قطع) : رقعی سال انتشار 1397

معرفی محصول

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

و دو نمایشنامه «گم شده در زمان» و «سین آخر سکوت»

چکیده

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

چکیده

اسماعیل (عصبی) شما غلط اضافه کردی زدی معاوضه... ظهر تا حالا صد نفر زنگ زدن... ولشون کنی می خوان با گوسفندم طاق بزنند ماشینو... همون جور که انداختیش به من تا فردا قالبش می کنی به یکی دیگه... من این هفته پول لازمم. بچه ها لنگ مصالحن سر ساختمون... شمارهٔ منم از توی اون آگهی بکش بیرون لیلا ماشینا رو گذاشتی برای فروش؟ اسماعیل یکیشونو آره... لیلا بقیشون چی می شن؟ حیاطو اشغال کردن می ترسم همسایه ها شاکی بشند اسماعیل سه برابر بقیه شارژ می دیم که کسی شاکی نشه عزیزم... راستی تو چی می خواستی بهم بگی؟ لیلا (مضطرب پاکت را از جیبش درمی آورد) چیز خاصی نبود اسماعیل این پاکت چیه از سر شب باهاش بازی می کنی؟ (همین که لیلا می خواهد حرف بزند تلفن اسماعیل زنگ می خورد) اسماعیل الو؟ نخیر آقا ماشین نداریم. ای خدا خفت نکنه تویی عبدالله؟ فکر کردم مشتریه... چی؟ کجا باید باشم خونم دیگه... نه خبر نداشتم... چطور مگه؟... دیدن اکبری؟ نه که نمیام اون مرتیکهٔ چاپلوس دغل بازم دیدن داره آخه؟... تیر خورده؟ کجاش خورده حالا؟ حقش بود یه جای دیگش تیر بخوره مرتیکهٔ هیز بی خودی... غلط کرده مرتیکهٔ چولومبوز بی خاصیت... مرده بود قبل از این اعلام آمادگی کنه؟!... خب رفته باشه... هر کی رفت جنگ شد پسر پیغمبر؟!... فکر کردی واسه من کاری داره رفتن؟ همین فردا اشاره کنم به داییم پس فردا توی خط مقدم سوریه دارم دل و رودهٔ داعشیارو بهم می دوزم (می خندد) خداییش این جوری نمی شه باید برای حفظ ظاهرم که شده تا گرگا این ریاست درمانگاهو ازم نقاپیدن یه سر برم سوریه و برگردم... آقا دمت گرم... نه بابا عصبانی کدومه... ولشون کن (آرام صحبت می کند) راستی اون طرفی که بهت سپرده بودم اومد؟... پاکتو دادی دیگه؟... خیلی خب فردا صحبت می کنیم (با صدای بلند برای رد گم کردن) باشه فردا می رم ته و توشو در میارم... خداحافظ

نویسنده

مختصری درباره نویسنده

حمیده وحیدی

حمیده وحیدی

در حال حاضر مطلبی درباره حمیده وحیدی نویسنده از پشت روزنه ها در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه «ارتباط با ما» درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه «ارتباط با ما» ارسال نمایید.


دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید