کتاب عاشقانه ترین روزهای دنیا را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
کتاب عاشقانه ترین روزهای دنیا
معرفی کتاب عاشقانه ترین روزهای دنیا
4.7 (1)
کتاب
عاشقانه ترین روزهای دنیا،
اثر
مجتبی مجرد
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 1397
توسط انتشارات
سوره مهر
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در قطع و اندازهی رقعی،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
ناموجود
این محصول ممکن است با عنوان یا انتشارات دیگری موجود باشد، مجموعه آنها را
اینجا
ببینید.
برادران و خویشان نخست سپاس گزار خالقی هستم که ما را از نسل ابراهیم و اسماعیل قرار داد و توفیق سقایی و پرده داری کعبه را به ما عنایت نمود. شما همه محمد را L75 او برادرزاده و بلکه فرزند من است نه مالی دارد و نه ثروتی... و به راستی مگر دارایی جهان چیست جز سایه ای ناپایدار و گذرا!... ثروت حقیقی محمد پاک دامنی و نجابت اوست و کیست که نداند هرکه را با محمد در این صفات بسنجند کفهٔ ترازویش شرمناک و سبک خواهد بود. محمد سر به زیر و آرام نشسته بود گونه های سرخش شرم و حیای او را روایت می کرد. عده ای از حاضران زیرچشمی او را می پاییدند تا ببینند چه می کند. ابوطالب نفسی تازه کرد و ادامه داد - محمد دل در بانو خدیجه بسته و خواستگار اوست. مجلس به اوج هیجان رسیده بود و نفس ها بی صدا و پاورچین رفت وآمد می کردند. ابوطالب گفت «من خود ضامن مهریهٔ او خواهم شد. بگویید تا سخنتان را بر دیده نهم.» سکوت دوباره مجلس را فراگرفت. حاضران گاه محمد را می پاییدند و گاه زیرچشمی به ابوطالب و عمرو بن اسد می نگریستند. بالاخره عمرو سکوت را شکست - یابن عبدالمطلب من نیز عموی خدیجه ام اما به حقیقت پدر او بوده و هستم. ما همه محمد را می شناسیم و می دانیم جایگاهش در میان جوانان مکه کجاست پس چرا اما و اگر در کار بیاوریم و کامیابی این دو را ناکام سازیم. ما فضایل بنی هاشم را می دانیم و کیست که نخواهد با شما هم پیمان شود؟ عمرو نفس عمیقی کشید و ادامه داد - من از طرف خدیجه خواستگاری محمد را می پذیرم. ناگهان مجلس به صدا درآمد و بارانی از «مبارک باد» و «به خیر و خوشی» بر سر میزبان و میهمان فروریخت. خدیجه که از پشت پرده ماجرا را می دید و می شنید پرده را رها کرد و پشت به دیوار نفس عمیقی کشید. کنیزان که مانند شهبانویشان سکوت کرده بودند اطراف او را گرفتند و غرق شادباشش کردند. اشکِ بی اختیارِ خدیجه پیام آور زیباترین لحظات زندگی اش بود لحظاتی که حتی لبخند هم نمی توانست آن همه شادی را بر دوش بکشد. صدای عمرو بن اسد دوباره بلند شد - اگر موافق باشید بیست شتر مهریهٔ آنان باشد. ابوطالب جواب داد - بیست شتر مهریه باشد و من خود ضامن خواهم بود. سوگند می خورم که این محمد به زودی مایهٔ سرافرازی ما و شما می شود. خانهٔ خدیجه غرق شادی و لبخند بود. حاضران به سوی محمد می آمدند و او را در آغوش می کشیدند و تبریک می گفتند.
نویسنده
مجتبی مجرد
در حال حاضر مطلبی درباره مجتبی مجرد
نویسنده عاشقانه ترین روزهای دنیا
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در
بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با
توجه به
تعداد
بسیار
زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها،
کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند،
تهیه و
درج
محتوای
برای
آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت
ایدهبوک،
این
نویسنده
را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و
مفید،
سایرین را
به
مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه
ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک