بنر بالای صفحه
IdeBook.ir

کتاب فصل چیدن میوه های رسیده

معرفی کتاب فصل چیدن میوه های رسیده

4.9 (1)
کتاب فصل چیدن میوه های رسیده، اثر سید سعید آریا نژاد ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1397 توسط انتشارات سوره مهر ، به چاپ رسیده است. این محصول در سایت ایده بوک قرار دارد.
ناموجود

محصولات بیشتر
فصل چیدن میوه های رسیده

مشخصات محصول

نویسنده: سید سعید آریا نژاد
ویرایش: -
مترجم: -
تعداد صفحات: 328
انتشارات: سوره مهر
وزن: 650
شابک: 9786000327873
تیراژ: -
سال انتشار: 1397
تصویرگر: -
نوع جلد: -

معرفی محصول

براساس زندگی و خاطرات شهدای دانشجو

چکیده

داداش مرتضی الان که خوب نگات می کنم می بینم خدایی ش دماغت خیلی گنده ست! باز همان مزخرف را گفته بود. به سمتش خیز برداشتم. جاخالی داد و صدای خنده اش بلند شد. آن بار هم مثل دفعه های قبل فرار کرد و من ماندم و دماغم! من ماندم و اندوه درست مثل حالا. می خواهم جوان را صدا کنم که راننده دنده را جا می زند و راه می افتد. چراغانی های شهر بیشتر از هر سال شده است. چراغ های رنگارنگ جلوی چشم هایم تار می شوند. اشک هایم را پاک می کنم. ماشین عروسی به سرعت از کنارمان می گذرد. سیل ماشین های پشت سرش از ما سبقت می گیرند. از بوق کرکننده شان دست به گوش هایم می گیرم و می گویم «امشب همه ش عروسیه. ولی ما رفتیم جنازهٔ داداشمون رو تحویل گرفتیم!» کسی جواب نمی دهد. دارم آب می شوم. شب نیمهٔ شعبان است و نمی دانم این درد را باید چگونه تاب بیاورم. سرم را به صندلی تکیه می دهم و چشم هایم را می بندم. نمی خوابم. بیدارم مثل آن شب که منتظر بودم ببینم مصطفی چه کار می کند. مادر می خواست بخوابد و من خودم را به خواب زده بودم. مصطفی بلند شد و چراغ را خاموش کرد. مادر در اتاق کناری می خوابید و اگر چراغ اتاق روشن می ماند خوابش نمی برد. بالِش زیر سرم را جابه جا کردم و به سقف اتاق خیره شدم. ظلمات محض بود و صدایی به گوش نمی رسید. فکرم پیش مصطفی بود. از خمین کوبیده و آمده بود به دِه برای کمک به بابا. روی زمین کار کرد و بعد نمازی خواند و شامی خورد و حالا دراز کشیده بود تا بخوابد. فردا امتحان داشت. با خودم گفتم «مصطفی هم زرنگه هم از اونایی نیست که توی کلاس حواسش پرت بشه.» ناگهان فکرهای ناجور به ذهنم هجوم آورد. کسی توی کاسهٔ سرم خندید و گفت «مصطفی زرنگه؟ خب باشه. چه ربطی داره؟ درساش بیشتر از اونکه تحلیلی و فهمیدنی باشن حفظ کردنی ان. باید تکرار بشن تکرار. از اون همه مطلبی که سر کلاس گفته ان نصفش رو فراموش کرده. نکرده؟» ناگهان احساس کردم روشنایی اندکی پشت پلک هایم نشست. چشم باز کردم. سایهٔ گنده و چاقی روی سقف تکان می خورد. به سمت نور که چرخیدم دیدم مصطفی رو به دیوار و پشت به من نشسته است. گردن کشیدم و نگاه کردم. چشمم به فانوس کهنهٔ خانه مان افتاد. دوباره دراز کشیدم و چشم هایم را بستم. صدای ورق زدن کتاب می آمد. خوشحال شدم و زود خوابم برد.

نویسنده

سید سعید آریا نژاد

سید سعید آریا نژاد

در حال حاضر مطلبی درباره سید سعید آریا نژاد نویسنده فصل چیدن میوه های رسیده در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید