کتاب سفر به شهر زیتون را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
کتاب سفر به شهر زیتون
معرفی کتاب سفر به شهر زیتون
4.3 (1)
کتاب
سفر به شهر زیتون،
اثر
محمدجواد جزینی
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 1397
توسط انتشارات
سوره مهر
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در سایت ایده بوک قرار دارد.
ناموجود
این محصول ممکن است با عنوان یا انتشارات دیگری موجود باشد، مجموعه آنها را
اینجا
ببینید.
شهر لوشان در حاشیهٔ جاده ای که به دریا می رسد آرام و غمگین خفته است شهری مثل اغلب شهرهای حاشیه ای کشور بی هیچ برجستگی یا ویژگی خاص. درصد ویرانی این شهر نسبت به شهرهای دیگر کمتر است اما آوارگی و مصیبت زدگی از ظاهر شهر به وضوح پیداست. ستاد مرکزی «دست های عاطفه» در حاشیهٔ جادهٔ این شهر مستقر است. آفتاب که از پشت کوه های سر به آسمان کشیده طلوع می کند صبحانه را می خوریم و با گروه هنرمندان اعزامی از تهران راهی مناطق زلزله زده می شویم. هنرمندان نقاش که بیشترشان دانشجویان این رشته هستند و چند قصه نویس از حوزهٔ هنری و گروه تئاتر مینی بوس را پر می کنند. اضطرابی عجیب و ناآشنا آزارم می دهد. بعد از لوشان به منجیل می رسیم به شهر بادهای سخت. از آخرین گردنه که سرازیر می شویم در شیب دره ای وسیع شهر ویران شدهٔ منجیل بر خاک افتاده است. هیچ نشانی از آبادی نیست جز تپه های کوچکی از خاک و سنگ و تیرآهن های کَج ومَعوج آوار و آوارگی و چادرهایی کوچک با پرچم های بزرگ و سیاه. عمق حادثه حتی با تماشای بلافاصلهٔ این صحنه ها قابل تصور نیست. سمت چپ شهر قبرستان منجیل غمگین و افسرده در سینه کش تپه ای خود را میان پرچم های سیاه پوشانده است. احساس می کنم چشم هایم مثل یک دوربین فیلم برداری صحنه ها را با حرص می بلعد. به خودم می گویم «باید خوب نگاه کنی تا آنچه را می بینی و می شنوی با دقت و ظرافت ثبت کنی!» بعد از منجیل رودبار است شهر زیتون ها. رودبار در نگاه اول خاطرهٔ شهرهای جنگ زده را برایم تداعی می کند خرمشهر هویزه آبادان و ... مینی بوس کنار جاده نگه می دارد و گروهی از هنرمندان پیاده می شوند. اینجا یکی دیگر از پایگاه های «دست های عاطفه» است. بچه ها از پشت تپه ها به استقبالشان می آیند و ما راه می افتیم. گنجه ای مسئول گروه تئاتر می گوید «اولش انتظار این همه خرابی را نداشتیم و این همه بچه های تنها را. شاید بغضی که از این همه مصیبت گلو را می فشارد ما را واداشته که این طور بدون خستگی کار کنیم آن هم شب تمرین و روز در فضای باز اجرا!» در شهر گنجه هم گروه دیگری از هنرمندان پیاده می شوند. گروه تئاترْ خودش را برای اجرای چند نمایش تازه آماده می کند. هاشمی یکی از دانش آموزان گروه تئاتر است. وقتی برایم تعریف می کند که روزانه نزدیک به ده یا پانزده اجرا داشته اند تعجب می کنم. می پرسم «مگر می شود؟» می گوید «میان بچه ها که باشی با آن ها که ارتباط برقرار کنی وقتی صدایت بزنند و دست هایت را بگیرند احساس می کنی هر کاری شدنی است.» شروع می کنند و ما به طرف رستم آباد راه می افتیم.
نویسنده
محمدجواد جزینی
در حال حاضر مطلبی درباره محمدجواد جزینی
نویسنده سفر به شهر زیتون
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در
بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با
توجه به
تعداد
بسیار
زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها،
کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند،
تهیه و
درج
محتوای
برای
آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت
ایدهبوک،
این
نویسنده
را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و
مفید،
سایرین را
به
مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه
ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک