کتاب تلخی رهایی را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
کتاب تلخی رهایی
معرفی کتاب تلخی رهایی
4.2 (1)
کتاب
تلخی رهایی،
اثر
جواد کامور بخشایش
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 1400
توسط انتشارات
سوره مهر
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در قطع و اندازهی رقعی،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
ناموجود
این محصول ممکن است با عنوان یا انتشارات دیگری موجود باشد، مجموعه آنها را
اینجا
ببینید.
خاطرات علی بیگلری اسیر ایرانی رهاشده از اردوگاه اشرف
چکیده
«بعد از هشت ماه ماندن در آن محیط آمدند سراغم و گفتند «وسایلت را جمع کن. باید جای دیگر بروی.» در این هشت ماه فقط یک بار بیرون رفته بودم. وسایلم را جمع کردم. نگذاشتند چند عکسی را که از خودم و بچه های قرارگاه داشتم بردارم. چشم هایم را بستند و مرا سوار یک جیپ لندکروز کردند. احساس می کردم دو یا سه نفر دیگر هم همراهم سوار ماشین شدند. بعد از اینکه به مقصد رسیدیم فهمیدم حدسم درست بود. ما را به زندان ابوغریب آورده بودند. من بودم امیر موثقی بود و اکبر عباسی. این جریانات برای آن ها هم اتفاق افتاده بود. رضا صاف نیت هم با ما بود. غیر از امیر همه ما اسیر جنگی بودیم امیر از بچه های تشکیلات بود.۷۴ آن ها خانوادگی در تشکیلات سازمان بزرگ شده بودند. او از اعجوبه های تعمیر تانک بود. بعدها سازمان خیلی تلاش کرد او را برگرداند اما موفق نشد. او نه تنها حاضر نشد برگردد به ما هم روحیه و انگیزه می داد. با سازمان زاویه زیادی پیدا کرده بود. کل قرارگاه او را می شناخت. کسی پیش امیر جرئت نمی کرد اسم سازمان را بیاورد. ما چند نفر را بردند زندان. این زندان حومه بغداد بود و یک ساعت با قرارگاه فاصله داشت. زندان مخوف و دژ محکم و نفوذناپذیری بود که به خشونت تجاوز و بی رحمی و عدم رعایت ابتدایی ترین حقوق انسانی معروف بود. مأموران آن در طویله های مخصوص تربیت گاوهای وحشی و گرگ ها و کرگدن ها تربیت شده بودند و سازمان با بی رحمی تمام ما را به آن قربانگاه فرستاد. اول ما را به اتاق بازرسی بردند. جای عجیب و غریبی بود. بعد از آن به اتاق رئیس زندان منتقل کردند. این را از احترام های نظامی نگهبان ها به یک افسر نظامی فهمیدم. او نگاه غضب آلودی به ما داشت. توی اتاق یک نفر عراقی هم بود که نماینده سازمان مجاهدین بود و کار مترجم را انجام می داد. او که با لهجه عربی فارسی حرف می زد از من پرسید «اسمت چیست؟ چند سال اسیر بودی؟ چند سال عضو سازمان بودی؟ برای چه از سازمان خارج شدی؟» همه را جواب دادم. مشخصات که نوشته شد تقسیممان کردند. من رضا و قربان علی برادران را فرستادند آسایشگاه امیر را فرستادند جای دیگر. برای ورود به هر کدام از ما صد هزار دینار هم پول دادند معادل صد هزار تومان پول ایران در آن زمان. این پول در آن شرایط کمک می کرد اگر زرنگ بودی یک منبع درآمدی هم بود. پول رضا صاف نیت را همان روز اول از توی کیسه اش دزدیدند. ما هم چند نفری مقداری پول گذاشتیم روی هم و دادیم به رضا تا زیاد به او فشار نیاید. به هر نفرمان غیر از پول یک کیسه سربازی لباس زندان حوله دمپایی و... هم دادند.»
نویسنده
جواد کامور بخشایش
در حال حاضر مطلبی درباره جواد کامور بخشایش
نویسنده تلخی رهایی
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در
بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با
توجه به
تعداد
بسیار
زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها،
کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند،
تهیه و
درج
محتوای
برای
آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت
ایدهبوک،
این
نویسنده
را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و
مفید،
سایرین را
به
مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه
ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک