1
نه پیامبران به قصد حکومت بر بشر مبعوث شده اند و نه امامان به این قصد پا به جهان گذاشته اند.
هدف از بعثت پیامبران به تعبیر قرآن آزادسازی بشر از غل و زنجیرهای دست و پاگیر و سپس تزکیه و پاکی از آلودگی و پس از آن آموختن راز و رمز رشد و تعالی و اسرار سلوک و صعود و سعادت بوده است. رسیدن به مقامی که لیاقت هم نشینی با خدا را پیدا کند.
إرجعي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً بشر اگر به این درک میرسید که حکومت زمینی را هم به دست هادیان آسمانی بسپارد از همه مصائب زمینی خلاص میشد و یک شبه راه صد ساله را می پیمود.
ای دل آر سیل فنا بنیاد هستی بر گند چون تو را نوح است کشتیبان از طوفان غم مخور ولی هادیان آسمانی خود هرگز هیچ تلاشی برای تصدی مسندهای زمینی نمیکنند هادیان آسمانی نه هرگز تلاشی برای به دست آوردن حکومت میکنند و نه کوششی برای حفظ آن این حقیقت را هرگز نه حاکمان اسلام اموی فهمیدند و نه عباسی و نه دیگران.
به همین جهت مدام به پر و پای امامان می پیچیدند و آنها را به تلاش برای براندازی متهم میکردند
آن که خداست و قدرت و حکومت و حاکمیتش بی انتهاست هرگز از موضع قدرت و حاکمیت بشر را مجبور به پذیرش هدایت و حقیقت نمی کند.
پرسیدم من چه؟ من چه باید بکنم؟ امانت را باید به امام معصوم برسانم؟! گفت اگر به دنبال همه حقیقتی ابتدا خودت را به امام زمان معصومت برسان و بعد .... این امانت را .... و دو سال بعد، من سر از مکه در آوردم و در این دو سال حوادث بسیاری بر من گذشت و من نیز از کنار حوادث بسیاری گذشتم که بیانشان ما را از اصل مطلب دور میکند و این همه چه وزنی دارد در قیاس با اصل مطلب؟
و همه این مقدمات برای رسیدن به اصل مطلب بوده است و وقتی اصل مطلب اکنون در مکه است رفتن سراغ حواشی اتلاف وقت است و دور افتادن و فاصله گرفتن از حقیقت و اصل مطلب هر سال فصل حج در مکه است کنار بیت الله الحرام و بیت الله هر سال فصل حج چشم انتظار و مشتاق زیارت رب البيت و ولی الله است. با خودم فکر کرده بودم که با یک تیر سه نشان میزنم هم حج به جا می آورم که تکلیف و فریضه است هم امام زمانم را زیارت میکنم که همه حقیقت است و هم کتاب را به صاحبش میرسانم که اداء امانت است.
در همه آن دو سال علی الخصوص در همه آن دو ماه بین راه از نوبند جان تا بیت الله دلهره و دغدغه ام شناختن امام زمانم بود. حضرت علی بن الحسين زين العابدين او را به نام میشناختم و به او ارادت و ایمان داشتم اما چهره اش را که ندیده بودم از کجا باید تطبیق میکردم و به جا می آوردم به خصوص که شنیده بودم به تواتر که حکام غاصب بنی امیه امام را محدود و محصور کرده اند و دسترسی پیروانش را به او دشوار و گاهی ناممکن در تمام طول راه با خودم میگفتم
ناگهان کسی وارد مسجد شد که نمی شد او را ندید. حقیقتاً دیدنی بود. وانى لاغر اندام ندام اما چهار شانه و بلند بالا، شالی نازک بر سر و ردایی ساده و روشن و در بره از در وارد شد و به سمت ستون هفتم آمد کفش هایش را در آورد و آورد و کناری نهاد و به نماز ایستاد در چهره جذابش سه خصیصه میصه به هم آمیخته بود که نمی شد گفت کدام یک بر آن دو دیگر غالب غالب است. زیبایی ابهت و نورانیت همی را به خود اختصاص داده ده بودند
انگار که هر کدام به عدالت سه نسیم ملایمی که وزید پای عنصر نصر چهارمی را هم به میان کشید که مستی جذبه را کامل می کرد. و آن بوی خوشی بود که تا آن زمان مشابهش به مشامم نرسیده بود. همه چیز به کمال رسیده و می کرده و درست همان زمان که گمان از این برتر قابل تصور نی تصور نیست صوت آسمانی و دلنشین نمازش، همه آنچه را که بود کنار زد یا تحت الشعاع قرار داد و خود حاکم بلا منازع شد.
خدایم گواه است که در عمرم نمازی به از این طراوت و حلاوت ندیده بودم انگار که در و که در و دیوار و و ستون ستون نوای ملکوتی اش را و سقف و همراهی می کردند
در حال حاضر مطلبی درباره سیدمهدی شجاعی نویسنده اگرغم لشگرانگیزد حماسه سجادیه،کتاب دوم نیستان در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک