1
111,000
پانزده ثانیه تا زمان صفر! اطلس منتظر پرواز بود خطهای صاف و جلاخورده ی فضانا و زیر زمین تابی که آسمان شب ماه را روشن میکرد میدرخشید دماغه ی کند آن رو به فضای خالی نشانه رفته بود. خلا آن را احاطه کرده بود و سنگهای متخلخل و مرده ی سطح ماه زیر آن قرار داشت تعداد سرنشینان آن صفر بود. هیچ فرد زنده ای در کشتی محکوم به نابودی آن حضور نداشت.
دکتر هکتور کانوی رئیس انجمن علوم گفت: «ساعت چنده، گاس؟»
در دفتر ماه انجمن احساس ناراحتی میکرد دفتر زمینش در نوک برج سوزنی شکلی از سنگ و پولاد بود که برج علوم نام داشت از آن جا او می توانست به شهر بین المللی نگاه کند. این جا روی سطح ماه نهایت تلاششان را کرده بودند. دفترها پنجره های قلابی ای داشتند که منظره های درخشانی از زمین پشت آنها طراحی شده بود. منظره هایی که رنگهای طبیعی داشتند و نوری که از آنها می تابید در طول روز درخشان و ملایم میشد و ظهر و عصر را شبیه سازی میکرد. حتی در زمان خواب هم با رنگ آبی تیره ای روشن میشدند.
ابراک آسیموف ۳۹
داون که بله، ولی وقتم رو که صرف وارسیش نکرده بودم. فقط منتظر بودم ببینم من رو به کجا می رسونه که این طور خب، برگردیم طبقه ی بالا»
لاکی اولین نفری بود که از لوله «پایین» رفت. این بار سبک فرود آمد و با وقار و ظرافت یک گربه دو متر آن طرف تر جهید چند ثانیه گذشت تا این که انتون از لوله بیرون پرید و پرسیده «نگرانی؟»
لاکی قرمز شد. سر و کله ی راهزن ها یک به یک پیدا شد. انتون منتظر نماند تا همه ی آنها بیایند و دوباره راه افتاد. گفت: «میدونی آدم فکر میکنه همه جای کشتی رو گشتیم. خیلی ها این طوری فکر میکنن تو این طوری فکر نمیکنی؟
لاکی با آرامش گفت: «نه فکر نمیکنم چون سرویس بهداشتی رو ندیدیم.»
انتون اخمی کرد و برای چند لحظه آن حس خوش مشربی از صورتش پاک شد. و خشمی بی احساس به جای آن چشمک زد.
آنگاه آن هم گذشت طره ای از موهایش را روی سرش مرتب کرد، سپس با علاقه نگاهی به پشت دستش انداخت و گفت: «خب، بریم یه سری هم به اون جا بزنیم.
وقتی در سرویس بهداشتی باز شد چندتایی از افراد سوت کشیدند و بقیه هم به شیوه های مختلف مراتب تأییدشان را نشان دادند.
انتون زیر لب گفت: خیلی عالیه خیلی تمیزه حتی میتونم بگم تجملاتیه.»
واقعاً هم تجملی بود در این مورد هیچ بحثی وجود نداشت. سه اتاقک دوش مجزا وجود داشت با لوله کشیهایی برای آب صابون (ولرم) و آبکشی (سرد و گرم در آن جا همچنین شش روشویی عاج و کرومی به چشم می خورد با جاهای مخصوصی برای شامپو سشوار و ماساژور پوست جت سوزنی هیچ چیزی از قلم نیفتاده بود.
زادۀ دوم ژانویۀ ۱۹۲۰ در پتروویچی. نویسندهای که نامش در ژانر علمی-تخیلی، شناختهشده است و دوستداران این گونۀ ادبی، علاقۀ خاصی به آثارش دارند.
آیزاک آسیموف در شوروی سابق به دنیا آمد، اما فقط ۵ سال داشت که به همراه خانوادهاش، به امریکا مهاجرت کرد. زبانهای ییدیش و انگلیسی، زبانهایی بود که او به آنها مسلط بود؛ چراکه در دورۀ مهاجرت به امریکا، خانواده به این زبانها صحبت میکردند.
این خانوادۀ مهاجر، در خاک امریکا مغازۀ لبنیات فروشیای افتتاح کرد و آسیموف همزمان با کمک به خانواده برای ادارۀ آن، خواندن را نیز میآموخت. در این مغازه، مجلههای علمی-تخیلی هم فروخته میشد و آیزاک از همان سنین کودکی آنها را میخواند. فقط ۱۱ سالش بود که نوشتن داستان را آغاز کرد و پس از چندی، توانست این داستانها را به تعدادی از مجلههای عامهپسند بفروشد.
«گشتی در حوالی سیارک وستا» نخستین داستان چاپشده از آسیموف، در اکتبر ۱۹۳۸ به چاپ رسید. سه سال بعد از آن تاریخ و در ۱۹۴۱، داستان شبانگاه او نیز در یکی از مجلات معتبر به چاپ رسید. این مجله، قرار بود در ازای هر کلمه، یک سنت به آیزاک بپردازد.
آسیموف میگوید: «پس با این اوصاف، برای داستان ۱۲ هزار کلمهای من باید ۱۲۰ دلار پرداخت میشد، اما وقتی چک ۱۵۰ دلاری را دریافت کردم، مطمئن بودم که اشتباهی رخ داده است.
این بود که با سردبیر تماس گرفتم و مسئله را جویا شدم؛ اما سردبیر گفت که آنقدر از داستان خوشش آمده که برای هر کلمه، یک چهارم سنت فوقالعاده پرداخت کرده است.»
آسیموف در نویسندگی عادتی ویژه داشت: او ساعت ۶ صبح از خواب بیدار میشد، از ساعت ۷:۳۰ پشت ماشین تحریر خود مینشست و تا ساعت ۱۰ شب کار میکرد. وقتشناسی آسیموف از جمله نکاتی است که در طول دوران کاریاش رویۀ ثابت او باقی ماند.
داستانهای تخیلی آیزاک آسیموف، در جهان ادبیات، جوایز زیادی را از آن او کرد. همچنین انجمن نویسندگان علمی تخیلی امریکا با هدف پاسداشت یک عمر فعالیت موفقیتآمیز آسیموف در زمینۀ داستانهای علمی تخیلی، جایزۀ استاد بزرگ را در سال ۱۹۸۷ به او اهدا کرد.
ایزدان هم، برجیس را بخر، آخرین جواب، ریگی در آسمان و به کجا میرویم؟ از جمله آثار آیزاک آسیموف در زمرۀ ادبیات داستانی است.
در حال حاضر مطلبی درباره سعید سیمرغ مترجم کتاب لاکی استار کتاب دوم لاکی استار و اقیانوس تندیس در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک