جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
490,000
مقدمه سرپرست مترجمان
پیشگفتار
درآمد رهیافتی کثریت گرایانه به مسائل اخلاقی معاصر
خود آزمایی اولیه در زمینه مسائل اخلاقی
بخش اول مسائل مربوط به مرگ و زندگی
[۱] شبیه سازی و فناوریهای تولید مثل / ترجمه فاطمه شریفیان
روایت
وجود ابهام در قوانین بلژیک به پدر و مادرهای سوئیسی اجازه تولد کودک ناجی» را می دهد؛ کیتی دوک
در مورد بیانایی و فلسفه اخلاق سقط جنین انتخابی به خاطر معلولیت
مکاتباتی با پسرم ؛ اوا قدر کیتی و لئوکیتی
گزینه های باروری مقدمه ای بر مسائل اخلاقی
استدلال
مشکل اصلاح چیست؟: مایکل جی، سندل
پرسش های پایانی بحث
برای مطالعه بیشتر
پژوهشگاه مجازی من
[۲] سقط جنین ترجمه ندا زمان قشمی
روایت
بارداری دو منهای یک روت پاداور
سقط جنین مقدمه ای بر مسائل اخلاقی
استدلال
سقط جنین و مفهوم شخص جین اینگلیش
امر اشتباه در سقط جنین پاتریک لی و رابرت پی جرج
پرسشهای پایانی بحث
برای مطالعه بیشتر
پژوهشگاه مجازی من
[۳] آسان مرگی / ترجمه حمزه موسوی
روایت
ما هرگز یا دست کم تا آینده ای قابل تصور این گزینه را پیش روی خود نخواهیم داشت که به افراد ناتوان اجازه دهیم یا ندهیم که وجود داشته باشند. بنابراین من نمیدانم که آیا این مسیر اصلاً مسیر مطلوبی برای استدلال است یا نه اگر افراد عقب مانده کمتری وجود داشته باشند دو نتیجه احتمالی را میتوان در نظر گرفت. اولین نتیجه این است که افراد کمتری خواهند دانست که بودن در کنار کسی مانند سشا میتواند چقدر شادی آفرین باشد و این یعنی جهل بیشتر که اصلاً چیز خوبی نیست. اما میتوان به این موضوع از زاویه دیگری نیز نگاه کرد وجود تعداد کمتری از افراد این اقلیت باعث میشود این افراد از نظر اجتماعی سیاسی و اقتصادی کمتر تهدید کننده باشند مانند حضور یک کودک آفریقایی آمریکایی در مدرسه ای تماماً سفید پوست ، یا حضور تنها یک خانواده یهودی در شهرکی مسیحی نشین گاهی یک اقلیت در این شرایط آسان تر پیشرفت میکنند اما من مایلم نتیجه اول را بپذیرم. نتیجه دوم به نظر خیلی تصنعی می آید و در چنین شرایطی خطر کلیشه بافی همچنان پررنگ است. اشاره کردی که شاید من بخواهم بدانم که چرا از نظر تو سقط یک بچه ناتوان رنج آورتر است. فکر میکنم برای یک لحظه هم که شده طرح این سؤال آسان تر به نظر می آید تا طرح سؤالی مشابه درباره سقط یک کودک عادی ترس ما از این است که این دو پرسش بار متفاوتی داشته باشند و نظام ارزشهای ما مرگ یا فقدان ،زندگی یک نفر را کم اهمیت تر از مرگ شخصی دیگر بداند. من فکر میکنم ما باید درباره این موضوع به این صورت استدلال کنیم که ارزش افراد ناتوان را با افراد عادی برابر بدانیم. شاید این برای شما بدیهی باشد اما برای من نیست. همین که شما معتقدی هیچ تفاوتی میان سقط یک جنین عادی با سقط یک جنین ناتوان نیست به این معناست که مشا خاص نیست او مانند بقیه است. بله برای او باید هزینه بیشتری پرداخت زمان بیشتری صرف کرد و شاید صبوری بیشتری به خرج داد، اما این بایدها صرفاً مربوط می شود.
به حساب و کتابی که در ذهن والدین هست. این مسئله هیچ ربطی به تعیین ارزش بچه ندارد و نباید داشته باشد.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک