148,000
نه اما دارم پیش بینی میکنم
- پیش بینی یا پیشگیری ؟!
نمی دونم شاید هر دوش
نسرین ثامنی / ۶۱
فکر میکنم گوشت رو دیر بار گذاشتی من همیشه می دیدم که مادرم غذای شب رو از ظهر بار می ذاشت.
نفیسه که به جانب آشپزخانه می رفت با شنیدن این جمله درنگ کرد و در حالی که بسیار دلخور و عصبی به نظر می رسید به سمت او آمد
دستهایش را به کمر زد و معترضانه گفت:
دوست ندارم کارهای منو با کارهای مادرت مقایسه کنی از اول زندگی میخوای دیگران رو به رخم بکشی؟
سیامک روی مبل جابه جا شد و با ناراحتی گفت:
عزیزم من قصد بدی نداشتم منظورم این نبود که تو رو با مادرم قیاس کنم.
پس چه منظوری داشتی؟ من از گوشه و کنایه خوشم نمی آد؟
- معذرت میخوام مثل این که سوء تفاهم شده.
اصلاً میدونی چیه بهتره بری پایین و دست پخت مادر جونتو نوش
جان کنی غذاهای من از گلوی شما پایین نمیره
سیامک برخاست و دستهایش را به دور کمر او حلقه کرد و با مهربانی
گفت:
- چرا دلخور شدی من که گفتم منظور بدی نداشتم، حالا هم ازت معذرت میخوام.
در حال حاضر مطلبی درباره نسرین ثامنی نویسنده همیشه در قلب منی در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک