1
44,400
صفدر تابنده، کارمند معمولی یکی از اداره ها پنجمین راننده ای بود که اتومبیلش در لاین سرعت بزرگراه اسیر چاله های سلسله وار شد و پولوس و سیبک سمت چپ چرخ جلواش از جا در آمد. تصمیم گرفت موقع رسیدن به عوارضی خیلی جدی و در نهایت ادب و عصبانی نشدن
خونسردی اش را حفظ کند و پول عوارض را نپردازد.
واقعاً هم پول دادن برای عوارض ظلم بود. برای چی باید پول می داد؟ پول می داد که با صد و بیست کیلومتر سرعت چنان بیفتد تو چاله که برق از سه فازش بپرد؟ بهتر بود با پول عوارض بذر چمن می خریدند و می پاشیدند سر تا سر بزرگراه تا لااقل علف سبز بشود و راننده ها موقع رانندگی صفا کنند.
صفدر تابنده ناچار بود پنجاه و پنج کیلومتر باقیمانده را تا عوارضی با سرعت بیست کیلومتر در ساعت - تقریباً نصف سرعت یک موتور گازی در موقعیت ایده آل - از حاشیه بزرگراه حرکت کند. اعصابش از خرد شدن هم گذشته و خاکشیر شده بود با گذشت زمان احتمال آن می رفت که رفتارش آنقدرها هم موقع پرداخت عوارض مؤدبانه و متین
هشت ماه و هفده روز معطل کردین یک میلیون و پانصد هزار تو من برای شصت صفحه کتاب شعر ازم گرفتین، خجالت نمیکشین اون خانم فکر کرده کیه؟ منو هالو گیر آوردین؟ من خرم. خدارو شکر هزار تا ناشر داریم همه شون هم این کاره ان انصاف خوب چیزیه
مگه قرارداد ما غیر از این بوده؟
کاری با قرارداد ندارم آقا اون خانم سر من کلاه گذاشته، از هر ناشری دوست داری بپرس. کلاهبرداره. صفدر عصبانی از کوره در رفت.
این قدر خانم خانم نکن اعصابم خراب شد. صفدر ماشین حساب روی میزش را برداشت شروع کرد به حساب و کتاب سر آخر نفهمید ملیحه صفحه ای چند تومان از دژکام نگون بخت گرفته است. بعد از آن روز هیچگاه کسی متوجه نشد ملیحه چطور این همه پول را فقط برای شصت صفحه از شاعرک بیچاره قاپیده است.
در کام گفته بود باید جایزه نوبل را در سرقت بدهند به شما. دژ دژی جد و آبادته. حرف دهنتو بفهم آقای در دژی در همین هنگام جلو دیدگان صفدر تابنده سیاهی رفت. مشتی نه چندان سنگین درست نواخته شده بود زیر پلک چپ صفدر و او همین قدر توانسته بود از خودش دفاع کند که لگدی کورکورانه بپراند و بعد با ضربه سنگین تری روی میز اتاق کارش ولو شود. کار به کلانتری نکشیده بود. دژکام پانصد نسخه بعدی کتابش را نگرفته بود و کسی چه می داند شاید کاغذهای اولین دفتر شعر شاعر جوان برای تناول لبو یا باقالای داغ...
در حال حاضر مطلبی درباره فرزام شیرزادی نویسنده بخت برگشته در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک