1
زندگی چیزی که می خواهد به من بدهد شاید درد است. درد را باید بچشم تا شیرینی مزاجم متعادل شود نه او شاید قصد دارد کام مرا تلخ کند.
روزگار این طور است ادم ها از سقوط بیشتر از پرواز لذت می برند
من نمی گذارم چرخ روزگار برای من تصمیم بگیرد من تصمیم خود را گرفته ام. سختی و رنج از جنس اهن های تازه از کوره در امده هم که باشد باز من سمتش می روم. چون ادمی که داغ است گرمی را حس نمی کند. شاید این درد را از خود به در کند.
اما من دوباره ساخته می شوم قوی تر و سرسخت تر از دیروز.
کسی می گفت باید منطفی و عقلانی تصمیم بگیری. اما چطور از یک عاشق می خوای که عاقلانه و منطقی فکر کند.
او کاری را انجام می دهد که خلاف عقل است اما به یک نتیجه عقلانی دست پیدا می کند.
متولد سال ۱۳۸۳
اهل بوشهر
نویسنده دو جلد کتاب چتری که هیچگاه خیس نشد و شهر من خورموج
هم اکنون نیز در حال تحصیل در رشته روانشناسی می باشد
تلگرام
واتساپ
کپی لینک