499,500
مقدمه اول -
مقدمه دوم
مقدمه سوم...
پیشگفتار
مجلس یکم تولد زال زر
مجلس دوم زال و سیمرغ
مجلس سوم دستور قتل پریدخت
فهرست
مجلس چهارم سرانجام نفرین و دعای پریدخت
مجلس پنجم دستور آوردن زال از پیش سیمرغ...
مجلس ششم مقام دادن به زال
مجلس هفتم عشق زال و رودابه ......
مجلس هشتم مقدمات عروسی زال و رودابه
مجلس نهم رویارویی رودابه و کک...
مجلس دهم تولد رستم...
مجلس یازدهم بزرگ شدن رستم......
مجلس دوازدهم مبارزه رستم و کک
مجلس سیزدهم ادامه نبرد رستم و کک
مجلس چهاردهم دستگیری و محاکمه کک
مجلس پانزدهم خون خواهی نریمان توسط رستم..
مجلس شانزدهم فتح در رخام توسط رستم...
مجلس هفدهم از دنیا رفتن منوچهر و به حکومت نشستن نوذر
مجلس هجدهم کشته شدن قباد پهلوان ایرانی توسط الکوس...
مجلس نوزدهم انتقام سخت قارن برادر قباد
مجلس بیستم کشته شدن نوذر و جانشینی او.........
مجلس بیست و یکم مأموریت رستم برای آوردن قباد...
مجلس بیست و دوم آوردن قباد توسط رستم...
مجلس بیست و سوم رویارویی رستم با سپاهیان افراسیاب برای آوردن قباد
مجلس بیست و چهارم دستور افراسیاب برای رویارویی با ایرانیان.
مجلس بیست و پنجم نبرد و رویارویی تن به تن رستم و افراسیاب
منوچهر :گفت همینه شهر به شهر دیار به دیار قصیحه به قصبه دهکده به دهکده کسی حق نداره با طایفه ضحاک وصلت کنه اگر از نسل کاوه با نسل ضحاک کسی وصلت که دستور میدم به یزدان ،پاک گردنش رو بزنن باید این ماموریت رو انجام بدی منوچهر گفت حکم و بخش نامه رو نوشتن مهر و امضا حکم رو داد به زال حالا زال میخواد چه کنه؟ این ماموریت رو انجام بده بره در جای جای ایران به همه گوشزد کنه طابقه فریدون با طایفه ضحاک، با هم حق وصلت ندارن. حالا ببینیم خودش چه می کند.
اومد اومد اومد، خوب گردش هاش رو کرد و بخش نامه رو برای مردم توجیه کرد. خب حالا رسید کابل همین کابل فعلی دستور داد چادرها رو بزنید. چادرها رو زدن، پادشاه کابل اسمش مهرابه خبر دادن به مهراب کابلی که زال زر، اون طرف مرغزار چادر زده. گفت: هدایای گران بها، شمشیر طلا خنجر ،طلا ،خود زره ،قلاب، همه چی طلا، آماده پیش کش، همراه با بیست سران صاحب منصبان دارن میان اینا رو برای زال پیشکش آورده ن.» زال باشد به مهراب کابلی احترام گذاشت دوتایی نشستن. گفت: «مهراب! من اومدهم اینجا بگم طایفه فریدون با طایفه ضحاک که شما هستین، حق وصلت ندارن.»
مهراب کابلی گفت: «به دیده منت ما این کار رو نمیکنیم.» قرار گذاشتن، امضا، مهر کردن. حالا بلند شد بره همین که پاشد داره میره میلاد به زال زرگفت: «ببین! قدوقامت رو از پشت نگاه کن زال چشمش افتاد به این قد و قامت مهراب کابلی بلند، رشید، قشنگ. چقدر قشنگ راه میره گفت: «جوان» مرد با لیاقتیه میلاد گفت: «قربان نمیدونین شما، این مرد رو میبینین با این هیکل زیبا ؟ ورزیده؟»
پس پرده او یکی دخترست که رویش از خورشید روشن ترست
در حال حاضر مطلبی درباره محسن میرزاعلی نویسنده مرشد ولی الله ترابی سرو یاسین در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره احمدرضا آذربایجانی نویسنده مرشد ولی الله ترابی سرو یاسین در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک