1
110,000
سرآغاز ...
جادویی ناگشودنی جذابیتی مسحور کننده ..
مقالات
بازی فرامتنی
آخرین بازمانده ی نسل اول.
بیم ها و امیدهای یک بازیگر..
تخته بند تن
صعود مقاومت ناپذیر بازیگری
بازیگردانی آنچه هست و آنچه باید باشد.
به دنبال باد دویدن .
مثل يك نامه
گاه اسباب تعیش خودش آماده شود.
ما هیچ / ما نگاه...
بازیگری نوعی شعبده بازی است
یا بازیگر باید هر کاری را در زندگی تجربه کند
؟......................
رنگ من خاکستری است .
بازیگران خواب زده ....
بازیگری نوعی دیوانگی است.
فردیت نقش فردیت بازیگر
سوار بر فکر رو به روی عادت .
بعد از بازی در هر نقش نقش را تخریب میکنم
زندگی میکند ولی زنانگی او را نمی بینیم. در جایی مثل «خانه ی ریحانه مسئولیتی دارد ولی چرایش را نمی بینیم و نمی فهمیم چرا اصرار دارد از دختران فریب خورده و رها شده فیلم بگیرد؟ چرا اینقدر سنگدل است که به ترانه سر نمی زند؟ و چرا پسرش را که به زور از دست شوهر سابقش در آورده به راحتی به او بر می گرداند؟ .... اینها همه باعث می شود که نقش منفعل بشود و ما را با او درگیر نکند. در صورتی که میشد بدون افزایش حجم فیلم سؤال هایی را که فیلم ایجاد کرده جواب داد و یا اینکه اصلاً سوال ها را حذف کرد. در این صورت مطمئن هستم که مهتاب نصیر پور می درخشید. از همین دست مسائل در مورد نقش پدر ترانه هم مطرح است. اگر راننده ی مینی بوس است چرا اینقدر روشنفکر است؟ اگر يك راننده ی مینی بوس استثنایی است چگونه باید بفهمیم؟ ماجرای قلب درد او چیست؟ و چه کمکی به پیشبرد قصه و پردازش شخصیت او می کند؟ مثلاً اگريك روزنامه نگار زندانی بود، شاید این سؤالها پیش نمی آمد و به فقر و فلاکت ترانه هم بيشتر كمك میکرد شاید تعجب آور است كه يك راننده ی مینی بوس وقتی می فهمد دخترش حامله شده شیشه ی اتاق ملاقات را خرد نکند. حسین محجوب به عنوان بازیگر دستاویزی برای بازی ندارد. در موقعیت های متفاوتی هم قرار نمی گیرد همیشه از نگاه دخترش و از پشت شیشه های کثیف اتاق ملاقات زندان و تعدادی میله او را می بینیم. بازیگر در این موقعیت چه باید بکند؟ فقط يك گوشی تلفن دارد که نمی تواند به شیشه ی اتاق ملاقات بکوبد. خوب است که در این فیلم به شرافتهای انسانی ارزش گذاشته شده و مثل برخی از فیلم ها نخواسته پلشتیهای جامعه را هم بزند تا بوی بیشتری پیدا کند. اما این مسئله نباید باعث شود یک راننده ی مینی بوس به کس دیگری تبدیل شود. به خصوص که پردازش نقش پدر ترانه در محدوده ی يك تیپ اجتماعی است تا يك فرد خاص پردازش نقش از نظر من اصلاً به معنای پرحجم کردن فیلمنامه و نقش نیست. این است که در وهله ی اول...
علم هر چه پیشرفت میکند از گذشته اش دورتر می شود، اما هنر هر چه پیش می رود به گذشته اش نزدیک تر می شود. تمام جنبش های هنری یا از ابتدا و یا در آخر به سوی آبشخورهای نخستین، اصلی و پایه بازگشته اند و با نگاه امروزی شان به کشف و تجربه دوباره و دوباره همان اصول و پایه ها پرداخته اند گویا هر چه هست همان جاست. کوشش من هم در این مجموعه مقالات و گفتگوها - عرف زدایی از بازیگری و بازشناسی آبشخورهای نخستین این هنر است
در حال حاضر مطلبی درباره رضا کیانیان نویسنده شعبده بازیگری در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک