جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
46,920
جابه جا میکرد خلاصه از این جور شوخی های پسرانه جی یک خروار موی قرمز پرپشت و ژولیده داشت که انگار به عمرشان برس نخورده بودند چشم هایش درشت و آبی بود. یک ثانیه هم از نخودی خندیدن و شوخی های خرکی دست برنمی داشت در تمام آن سفر جوکهای بی تربیتی می گفت و از ته اتوبوس با صدای بلند یک چیزهایی به دخترها می گفت مثلاً دختر موبوری را که جلو اتوبوس کنار پنجره نشسته بود صدا زد و گفت: هی دختر تو که اون جلو نشستی اسمت چیه؟
دختر مدت زیادی محل او نگذاشت اما دفعه چهارم که جی سؤال کرد برگشت و با چشمهای سبزش نگاهی به جی انداخت و گفت: «دن». بعد هم به دختری که کنارش نشسته بود. اشاره کرد و گفت: «این هم دوستم دری ست.»
جی به مسخره گفت: «عجب! اسم من هم دن ست!
بیشتر پسرها زدند زیر خنده اما دن حتی لبخند هم نزد و گفت: «از آشناییت خوشوقتم دن و رویش را برگرداند. اتوبوس تو یک چاله افتاد و همه ما را پراند هوا همان موقع مایک که مدت زیادی ساکت بود یکمرتبه مرا صدا کرد بیرون...
مجموعه ترس و لرز واقعاً پشت خواننده را می لرزاند. در هر یک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا می شوید و یا به پای آنها ماجراهای ترسناکی را پشت سر می گذارید.
غذای اردو به است راهنماها یک کمی عوضی هستند و عموال با همه اینها کنار سرپرست اردو، انگار یک تخته اش کم است. بیلی با ه کمه می آید. اما بعد، بچه ها یکی یکی ناپدید می شوند.
پدر و مادر جواب نامه هایش را نمی دهند. شب موجود عجیبی تو اردو پرسه می زند.
اردوی ماه شب کم کم به اردوی کابوس شب تبدیل می شود. و امکان دارد بیلی نفر بعدی باشد.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک