جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
جنگ دوم جهانی تمام شده است اما آثار آن نه! در جنگ دوم جهانی، لهستان، نیز همچون، اتریش فرانسه و بعضی کشورهای دیگر به اشغال آلمان نازی درآمد بسیاری از خانواده ها از جمله خانواده ی لهستانی ژوزف بلیسکی، از هم پاشیدند و هر کدام از آنان به گوشه ای و زندانی در افتادند. کودکان آنها بدون پدر و مادر در زیرزمین خانه ای که بمباران شده بود بزرگ می شدند دختر بزرگشان در همان زیرزمین مدرسه ای راه انداخته بود. او کودکان گمشده را که هم سن و سال خواهر کوچکش بودند جمع میکرد و برای شان قصه میگفت و تا جایی که امکان داشت به کار تنوع میبخشید صبح ها را به درس اختصاص میداد و بعد از ظهرها را به بازی مدرسه ی او فقط برای ۱۲ کودک جا داشت و او با بی میلی کودکانی را که میخواستند به مدرسه بیایند رد میکرد یک روز کودکی را بیهوش در کنار پناهگاه شان یافتند که خروسی دور و بر او می.پلکید او را به پناهگاه بردند. پس از چند روز مراقبت حالش بهتر شد کودک عادتهای بدی چون دزدی داشت اما دخترک جوان کم کم راه ورود به قلب او را که از میان حیوانات میگذشت پیدا کرد. او از دخترک خواست که مادرش .باشد آنها گرسنه و خسته روزها را سپری کردند تا جنگ تمام شد.
جنگ تمام شده بود اما بچه ها دیگر رمقی نداشتند شهری که تمام طول زندگیشان را در آن به سر برده بودند ناپدید شده بود و دیگر در آن خیابانی باقی نمانده ،بود غذا از همیشه کمتر بود خانواده ی ژوزف مثل هزاران خانواده یکدیگر را جست وجو میکردند آنها از صبر کردن به شدت خسته شده بودند. آنها چگونه یکدیگر را پیدا میکنند؟ شمشیر نقره ای چه نقشی در این میان دارد؟ این کتاب برخلاف همه کتابهایی که درباره ی وقایع جنگ دوم جهانی خوانده اید به مشکلات پس از جنگ می پردازد. شخصیت های اصلی آن هم کودکان همسن شما هستند که هرگز تسلیم نشدند.
120,750
تلگرام
واتساپ
کپی لینک