جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
فکرش را بکن مامان یک خانه مرتب و تمیز را تحویل می دهد و برای انجام مأموریتی مثل ارائه ی مقاله درباره ی مارمولک ها در یک کنفرانس برای مدتی خانه را ترک می کند و تا برگشتنش به خانه مأموریت نگهداری و مراقبت از بچه ها به بابا محول می شود. وقتی همه ی کارها دست باباها می افتد معلوم است چه به بار می آید. شما هم حتما تجربه کرده اید معمولاً خرابکاری هایی پیش اید. می آید. اگر بابایی سربه هوا و خیال پرداز هم باشد که نورعلی نور است. در این ماجرا به بچه ها بد نمی گذرد اما وقتی بابا برای خرید شیر می رود و سر از داستانی پرهیجان در می آورد حتما لذت دیگری دارد. بابای داستان با این بطری شیر عجیب و غریب و ماجرایش همه جا سرک می کشد از بالن سر در می آورد. از کوه آتشفشان رد می شود اما باور کنید در همه ی این ماجراها دو دستی بطری شیر را چسبیده تا آن را برای صبحانه ی بچه هایش بیاورد. حتی مجبور است پلیس های کهکشانی را سر کار بگذارد با دزدهای دریایی درگیر شود و به هر حال دنیا را هم نجات می دهد شما ماجراهای بابای داستان را باور می کنید؟
پیشنهاد می کنم خودتان همه ماجرا را بخوانید بعد قضاوت کنید.
91,000
تلگرام
واتساپ
کپی لینک