جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
این داستان می تواند فضای رعب و وحشت و هیجان را برای شما تصویر کند می تواند شما را به عنوان یک دختر نوجوان و یک کمی بزرگتر در مقابل حادثه ای ناشناخته قرار دهد و واکنش شما قدرت عکس العمل تان را بسنجد. کل ماجرا خیلی ساده شروع می شود ساده و همراه با هیجان و همان قانون شکنی های مرسوم نوجوانان پسرانی که بدون خبر دادن به خانواده در یک نیمه شب برای شنا به کنار سد می روند. اما اتفاق از همانجا آغاز می شود یا فکر می کنند آغاز می شود. شاید هم اتفاق کمی قبل تر رخ داده است همان زمان که صدای زنگ در یک خانه در جنگل به صدا در میآید از پشت در صدای دختری می آید که خواهش می کند در را به رویش باز کنند او می گوید که پدر و مادرش چند ماه پیش در گذشته اند اما اهالی خانواده نمی دانند که حرف این دختر دروغ است یا راست و مهم هم نیست دختر درون خانه می ماند و می تواند نظر همه را به خود جلب کند اما پسران نوجوان چطور؟ آنها در همان جنگل نزدیک کانال و در سرمای شبانه به سوی همان خانه کشیده می شوند.
شاید انتهای داستان راحت ترین راه وصل شدن زمان گذشته به اکنون است اما می توان در تمام کلیشه های رایج یک داستان ترسناک مانند جنگل، تاریکی، بی تفاوتی نسبت به اتفاق افتاده در آغاز و حضور کودکان برای افزایش حس همدردی تلاش های سیامک گلشیری را در خلق ماجرایی باورپذیر دریافت و لذت برد.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک