13,860
(گروه سنی:الف،ب(3تا9سال))،تصویرگر:میترا عبداللهی،گلاسه)
مترسکی در روستا شاهد بمباران و جنگ است، جنگ هشت ساله میان ایران و عراق. داستان با فرار کلاغها از آسمان و آمدن پرندههای آهنی شروع میشود. پرندهها چیزهایی شبیه هویج از روی مزرعه میاندازند که یکیشان کنار تنها پای مترسک میترکد و تنها پای او را زخمی میکند و مترسک خم میشود و کلاه حصیریاش از سرش میافتد. صالی در یک روز تابستان کلاه را به مترسک داده بوده. مترسک روزها انتظار صالی و خالو محمد، پدر صالی، را میکشد اما خبری از هیچ کدامشان نمیشود.
مترسک شاهد فرار آدمها از نخلستان و آمدن آدمهایی است که به زبانی حرف میزنند که مترسک متوجه نمیشود. تصویر نشان میدهد که آنها عراقی هستند. روزی یازده نخل بر زمین میافتند و فقط یک نخل سرجایش میماند. اما هیچکس سراغ همان یک نخل هم نمیآمد. نخل هفت بار خرما میدهد و خرماهایش میریزد. سال هفتم، مترسک مردی را میبیند که از نخل بالا میرود. او خالو محمد است که یک دست هم ندارد. خالومحمد که خیلی هم پیر شده، سراغ مترسک میرود و به او میگوید که فردا برای درست کردنش میآید. کلاغها و گنجشکها برمیگردند اما مترسک هنور کلاه ندارد و صالی هم نمیآید تا برایش کلاه بیاورد....
در حال حاضر مطلبی درباره مصطفی خرامان نویسنده قصه های تصویری کلاه حصیری در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک