296,000
عصر بود عصر و ازدحام دستهای خستگی
عکس غربت پدر
روی طاق روبه رو
گرم شرم، گرم گفت و گو
شکستگی
لاله کنار پنجره خانه را پر از حضور کرده بود.
پشت در
در هوای آسمانی حیاط
یک بهار، سینه سرخ می گذشت....
می روند سینه سرخ ها
نگاه کن چه غربتی!»
گفت و مثل ابری یک آسمان گریست مادرم؛
من دلم شکست
راستی چرا
مادرم همیشه می گریست؟
از آسمان شبهای بی کلمه
در حال حاضر مطلبی درباره مصطفی علی پور نویسنده از آسمان شب های بی کلمه بامداد در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک