431,650
خیلی دور نشده بودم که صدای باز و بسته شدن دری و بعد هم صدای روشن شدن
ماشین بلند شد توی دلم حدس می زدم خودش باشد.
بهارین
به همین راحتی حالا اگر درباره ی کشمش و دمش هم برایش توضیح میدادم که
نمی فهمید. سرم را به طرفش چرخاندم اما چیزی نگفتم
بیا میرسونمت
از کی دختر خاله اش شده بودم که خودم خبر نداشتم؟ لازم نکرده» را توی دلم
گذاشتم و گفتم
مسیرمون به هم نمیخوره
مگه میدونی من کجا میخوام برم؟
بساط تنیسش روی صندلی عقب ولو بود. با این حال گفتم
نه خیر ولی میدونم خودم کجا دارم میرم و میدونم شما اونجا کاری نداری
باشه بابا میخوام جبران کنم
جبران نمیخواد بفرمایید.
با سر به صندلی عقب اشاره زد و گفت
بیا دیگه میخوام برم باشگاه وقت دارم هنوز میرسونمت قبلش
خیلی احساس راجر فدرر بودن به یک و پوزش دست داده بود کمی به طرفش رفتم و
محکم تر از قبل کمی شمرده و آرام گفتم
ممنون آقا محراب بفرمایید خودم میرم خداحافظ تون
در حال حاضر مطلبی درباره فرزانه صفایی فرد نویسنده راز درخت های سوخته در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک