1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب مفقود سوم

معرفی کتاب مفقود سوم

4 (2)
کتاب مفقود سوم، اثر مجتبی رحماندوست ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1395 توسط انتشارات سوره مهر ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 40,000 26%

29,600

موضوعات مرتبط

محصولات بیشتر
مفقود سوم

مشخصات محصول

نویسنده: مجتبی رحماندوست
ویرایش: -
مترجم: -
تعداد صفحات: 216
انتشارات: سوره مهر
وزن: 240
شابک: 9786000303945
تیراژ: -
سال انتشار: 1395
تصویرگر: -
نوع جلد: -

معرفی محصول

داستان‌های مفقود سوم هرکدام از بخشی از عواطف انسان‌ها می‌گویند و بخش زیادی از آن‌ها به احساسات مردم به جنگ مربوط است. داستان اول روایت مادری است که دو پسرش در جنگ مفقود شده‌اند و او همیشه چشم انتظار بوده،‌ داستان بعدی درباره جوانی است که به شدت درجنگ مجروح شده است و به دلیل شروع بمباران شهرها هیچ بیمارستانی جا ندارد پس او را در یک زایشگاه بستری می‌کنند و این موضوع اتفاقات بعدی را رقم می‌زند. داستان سوم درباره یک خانواده است که آماده مراسم عروسی می‌شوند اما در تفحص برادر شهید پدر عروس پیدا می‌شود و او می‌خواهد مراسم را عقب بیندازد و همین موضوع تنشی بزرگ می‌سازد، داستانی دیگر درباره دو جانباز و است به همین شکل هر داستان روایتی از جنگ است که مخاطب امروز را با ابعاد مختلف بخش مهمی از تاریخ ایران آشنا می‌کند.

چکیده

ناصر با خود می گوید «جای بحث نیست. نباید دل مادر رنجیده ام را بیش از این بیازارم. اما برای خودم مسلم است که قول شهید را خداوند تضمین می کند. اگر شهید نشوم و برگردم که مفقود نشده ام. اگر هم شهید شوم قولم قول است و ضامن آن خداست.» ناصر تا کنون به جبهه نرفته است. اما همچون دیگر عارفان هفده ساله ای که در این دوره و زمانه زیاد شده اند خیلی از این حرف ها سرش می شود. در دل می گوید «مگر دبیرمان مصطفی کلهری نبود که از خدا خواسته بود شهادتش همچون ذبح قربانی باشد. کلهری گفته بود ‘از روی مادران شهدای محل خجالت می کشم. از زیادی زنده بودن خودم و بی خاصیت بودن خودم بیزارم.’ از خدا خواسته بود تاوان این عقب ماندگی شهادتی همچون ذبح قربانی باشد و عجیب نیست که هم رزم او برادر موحدی خبر آورد ‘در عملیات بدر بالای سرش بودم که ترکش بزرگی به گلویش خورد و بر زمین افتاد. خون به شدت از گلویش خارج می شد. برای لحظاتی صدای گوسفندی که تازه ذبحش کرده باشند از گلویش شنیده شد. دست و پا می زد تا اینکه تسلیم دوست شد.’ مثل داستان شهید زمین چمن دانشگاه تهران یا مثل داستان شهادت آن رزمندهٔ برخاسته از خانواده های بسیار مرفه و مخالف انقلاب که آرزو کرده بود اقوام و خویشانش در تشییع او شرکت نکنند یا مثل آرزوی آن شهید بی سر و ... خدا آرزوی همهٔ آن ها را دربارهٔ نحوهٔ شهادتشان برآورده کرد. همهٔ این ها مرا مطمئن می کند اگر شهید شوم قولم قول است.» بار دیگر با اطمینان به مادرم می گویم «مادر مطمئن باش من مفقودبشو نیستم. فرزند سومت یا لیاقت شهادت را پیدا نمی کند و به سوی تو برمی گردد یا پیکرش را خواهی دید. مادر مطمئن باش می روم و برمی گردم.» ـ یعنی می توانم بار دیگر تو عزیزم را در آغوش بگیرم؟ ـ تو مرا خواهی دید. ـ می توانم روی تو نوجوانم را ببوسم؟ ـ مسلماً مرا خواهی دید. ـ من که نمی فهمم چه می گویی.

نویسنده

مجتبی رحماندوست

مجتبی رحماندوست

در حال حاضر مطلبی درباره مجتبی رحماندوست نویسنده مفقود سوم در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید