جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
207,200
خوابهای بسیاری من از چشم پرنده گان و جانوران جنگل ربوده ام.پ
ستاره گان را دیده م با انگشتهای شفافشان بر صخره های تیره آنچه نوشتند
کم حافظه گی دیگر بیماری روزنامه و میدان نیست نام تو نبود. رود نیز بر بستر صیقلی اش
هرچه سرود رنگی از تو نداشت اما دریا با دهان پوشیده از کفخون و پهلوی شکافته اش
تنها نام تو را ترجیع بند هذیانش کرد و ماهیان در گهواره ی مرجانها تنها خواب تو میبینند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک