23,460
آن شب ماه لاغرتر از شب های گذشته بود، مثل یک نیخ باریک! آن طور که پیش می رفت. شاید تنها یک شب دیگر او را می دیدم و آن وقت برای مدتی، آسمان خالی از نور مهتاب می شد قیم کند کند می زاده مثل وقت هایی که از چهری می ترسیدم، اما به روی خودم نیاوردم. ماه که نگرانی مرا احساس کرده بود. حرف را عوض کرد و گفت: «امشب شاهد اتفاقی خواهی بود که کمتر کسی آن را دیده است. محکم گفتم حدس می زنم چه اتفاقی قرار است بیفتند. ماه پرسید: فکر می کنی چه اتفاقی در پیش است؟ گفتم: «حدس می زنم امشب هم ستاره ای هم سن و سال خودم ببینم!
اتفاقی که میگویم ویم این نیست. امشب..... ماه گفت بعد حرفش را قطع کرد. دوست داشتم باز هم حرف بزند اما هر چه منتظر شدم صدایی از او نشنیدم. می دانستم ؟ نم اگر اصرار کنم باز رکنم باز خواهد گفت صبر کن انتظار کشیدن خیلی لذت بخش است. من هم چیزی نگفتم و در عوض چشم هایم را بستم. وقتی مثل یک پر سبک شدم، فهمیدم از و به سوی آسمان میروم تا چند لحظه ی دیگر به ستاره ی دیگری می رسیدم زمین برخاسته ام و به که پر از حرفهای تازه بود.
در حال حاضر مطلبی درباره محسن هجری نویسنده ستاره های دوست داشتنی امام علی النقی در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک