1
30,100
بعد از جنگ جهانی دوم روحیه ی خوش بینی و مبارزه طلبی دنیای آمریکایی ها را تحت تأثیر قرار داد بعد از رکود بزرگ دهه ی ۱۹۳۰ میلادی دو جنگ جهانی و جنگ کره استقامت و شکست ناپذیری جزئی از منش مردم آمریکا شد و در نتیجه برخورد مردم با بیماریهای گوناگون نیز تغییر کرد آن روزها دلایل خوبی برای خوش بینی وجود داشت. همه روزه پیشرفت های چشم گیری در علوم فیزیک شیمی مهندسی و مهمتر از همه پزشکی حاصل میشد. درمان بیماریهای مهلکی مثل ذات الریه عفونت خون از کار افتادگی کلیه و آسیبهای شدید عادی شده بود بیماری را بیش از پیش به چشم مشکلی حل شدنی نگاه میکردند مردم احساس میکردند که علم پزشکی به زودی موفق میشود روند پیری را متوقف کند و دست کم در ناخودآگاه آنها احتمال پیروزی بر مرگ وجود داشت.
در چنین فرهنگی بهترین پزشکان آنهایی بودند که از راه درمانهای گوناگون میتوانستند مرگ آدمها را عقب بیندازند در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی کمتر پزشکی بی اثر بودن درمان را قبول میکرد و یا اگر ادامه ی درمان به ضرر بیمار بود پزشک از گفتن این حقیقت امتناع میکرد به این ترتیب چیزی از مرگ نگفتن باب شد و نه تنها پزشکان بلکه بیماران و خانواده های آنها نفس راحتی کشیدند.
بفهمانند که دیگر قادر نیستیم حتا روی پاهایمان بایستیم. آنها فقط بلدند مدتهای مدید ما را در بیمارستان بستری کنند آزمایشهای سخت از ما بگیرند محدودیت ها و هزینه های سرسام آور به ما تحمیل کنند و در پایان روز به جمع خانواده ی خود پیوسته و از زندگی لذت ببرند درست در لحظاتی که با تمام وجود می خواهیم کاری انجام دهیم تا دست کم به خودمان ثابت کنیم هنوز زنده ایم می گویند بی حرکت بخوابیم تا مبادا مجبور شوند محل تزریق را عوض کنند و..... در چنین موقعیتی بیمار از زمین و زمان گله دارد. اگر تلویزیون را روشن کند
گروهی از جوانان شاد را در حال رقص و پایکوبی میبیند. در حالی که او قادر به حرکت نیست و یا هر حرکتش با درد همراه است گاهی در صحنه ای از یک فیلم وسترن میبیند که فردی بی رحمانه به عده ای تیراندازی میکند و در همان حال جمعی بی اعتنا به خوش گذرانی شان ادامه میدهند. بیمار، آنها را با اعضای خانواده ی خود و کارکنان بیمارستان مقایسه میکند همچنین در اخبار فجایع دورترین نقاط جهان را اعلام میکنند اما کسی متوجه نیست که او در همین نزدیکی چه عذابی میکشد احساس میکند از همین حالا فراموشش کرده اند. به همین دلیل مدام خرده فرمایش دارد غرغر میکند، توجه می طلبد و دلش می خواهد فریاد بزند آهای من زندهم فراموشم نکنین مگه صدامو نمیشنوین؟ هنوز نمردم.»
کتاب همدلی با بیماران رو به مرگ الیزابت کوبلر راس آداب اقتدارگرایانه و تعصب آمیز را به چالش می کشد در دوره ای که اهل حرفه ای پزشکی از بیماریهای پیشرفته در لفافه و با اگرو مگر حرف میزدند. دکتر راس نه تنها با بیماران درباره ی بیماری آنها صحبت می کرد بلکه به طور اصولی و به دقت حرفهای آنها را گوش میداد.
در حال حاضر مطلبی درباره الیزابت کوبلر راس نویسنده همدلی با بیماران رو به مرگ در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره مژگان جهانگیر مترجم کتاب همدلی با بیماران رو به مرگ در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک