«اژی» و «قوری» همراه «جیکجیکی» به شهر میرسند. آنها تا به حال شهر ندیدهاند و خیلی میترسند. جیکجیکی خداحافظی میکند و میرود. اژی و قوری که حالا تنهای تنها هستند، با مادر و پسری روبهرو میشوند. پسرک اصلاً از آنها نمیترسد؛ ولی مادرش فریاد میکشد و پلیسها به سرعت خودشان را میرسانند. پلیسها میخواهند اژی و قوری را به باغ وحش ببرند؛ اما آنها در جای امنی پنهان میشوند. اژی میگوید دلش نمیخواهد به بوق وحش برود و قوری به او میگوید که باغ وحش درست است نه بوق وحش. هنگامی که هوا تاریک میشود، آنها از مخفیگاهشان بیرون میآیند؛ اما... .
در حال حاضر مطلبی درباره لاله جعفری
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه
به
تعداد
بسیار
زیاد
نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا
در
صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه
ارتباط با ما
درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت
قرار
خواهد
گرفت.ضمنا
اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر
خود،
نویسنده
هستید
و
تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و
دعوت
کنید،
می
توانید
محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ما
ارسال
نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک