کتاب موسیقی دانان امروز را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
کتاب موسیقی دانان امروز
معرفی کتاب موسیقی دانان امروز
4 (4)
کتاب
موسیقی دانان امروز،
اثر
رومن رولان
،
با ترجمه
رضا رضایی
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 1401
توسط انتشارات
کارنامه
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در قطع و اندازهی رقعی،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
کتابی است از رومن رولان پیرامون موسیقیدانان برتر معاصر جهان. هرچه با سرگذشت هنرمندان بزرگ آشناتر میشویم شگفتزدهتر میشویم که چه رنج و اندوه بیکرانی بر زندگیشان سایه افکنده است.
آنها علاوه بر اینکه در بوتۀ آزمونها و دشواریهای زندگی روزمره گداخته میشوند، بهدلیل حساسیت بیشترشان، حوادث روزگار بیرحمانهتر بر آنها اثر میکند و محیط پیرامونشان نیز به برهوتی میماند؛ زیرا این هنرمندان بیست، سی، پنجاه و گاه حتی صد سال از معاصران خود جلوترند؛ وانگهی، هنرمندان بزرگ بیشتر محکوماند به تلاشهای رنجبار و یأسآلود، آن هم نه برای تسخیر جهان، که برای زیستن.
جانهای خسته بهندرت میتوانند چنین پیکار بیوقفهای را ادامه دهند و برترین نوابغ شاید چیزی جزء بیماری و بینوایی و حتی مرگِ زودهنگام نصیبشان نشود؛ اما بودهاند کسانی مانند موتسارت و شومان و وِبِر که بهرغم همۀ تلخیها، سعادتمند بودند؛ زیرا میتوانستند سلامت روح و شور آفرینش را تا پایان حفظ کنند و با آنکه کالبدشان از شدت خستگی و حرمان میفرسود، شعلهای در وجودشان زبانه میکشید که شرارههایش تا ژرفای تاریکی شبشان نفوذ میکرد.
نام رومن رولان برای کتابخوانها آشناست. او خالق رمانهای عظیم ژان کریستوف و جان شیفته و نویسندۀ چند نمایشنامه و جستارهایی در تئاتر و موسیقی است.
رولان در زمینۀ موسیقی، فعالیتی همپایۀ فعالیت ادبی داشت. در پاریس و رُم در رشتۀ موسیقی تحصیل کرد و از سال ۱۹۰۳ استاد و مدرس موسیقی شد. مکاتبات او با مشاهیر هنر و ادب از گنجینههای فرهنگی قرن بیستم به شمار میرود، بهخصوص مکاتبات جالبش با ریشارد اشتراوس که دوست او بود.
کتاب حاضر در سال ۱۹۰۸ منتشر شد. رولان در موسیقیدانان امروز از هنرمندان همعصر خود سخن گفته است و با پژوهش در آثار آهنگسازان و بررسی زندگی آنها سعی کرده چشم خواننده را به گوشهها و زاویههایی باز کند که کمتر در معرض توجه بودهاند.
گوشه ای از کتاب
ریشارد اشتراوس سیوچهار ساله است. او در ۱۱ ژوئن ۱۸۶۴، در مونیخ به دنیا آمد. پدرش هنرمند سرشناسی بود و در ارکستر سلطنتی هورن اول مینواخت. ریشارد در محیطی موسیقایی بزرگ شد. در چهار سالگی پیانو میزد و در شش سالگی چند رقص کوچک، لید (آواز)، سونات و حتی اووِرتورهایی برای ارکستر تصنیف کرد. شاید همین زودرسی هنری در تبآلودگی استعدادهایش دخیل بوده و اعصابش را در تنش نگه داشته و ذهنش را نابهنگام برانگیخته است.
در مدرسۀ، همسُراییهایی برای بعضی از تراژدیهای سوفوکلس ساخت. در سال ۱۸۸۱، هرمان لِوی یکی از سمفونیهای شاگرد جوان خود را با ارکستر اجرا کرد. ریشارد اشتراوس در دانشگاه، اوقاتش را صرف تصنیف موسیقیسازی کرد. سپس بولو و رادکه باعث شدند تا در برلین نوازندگی کند؛ بولو که بسیار به او علاقهمند شده بود، او را به عنوان رهبر موسیقی به ماینینگن برد.
از ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۹ همین مقام را در هوفتئاتر مونیخ عهدهدار بود. به دو نکته در زندگی ریشارد اشتراوس باید توجه کرد: یکی تأثیر آلکساندر ریته و دیگری سفرهایش در جنوب اروپا. آشناییاش با ریتر به سال ۱۸۸۵ برمیگردد. این موسیقیدان که با خواهرزادۀ واگنر ازدواج کرده بود، موسیقیاش در فرانسه عملاً ناشناخته است؛ اما دو اپرای معروف به نامهای هانس هاکل و تاج از آنِ که؟ نوشته و به گفتۀ اشتراوس، نخستین آهنگسازی است که روشهای واگنری را در لید وارد کرده.
در نامههای بولو و لیست از او زیاد صحبت شده است. اشتراوس میگوید: قبل از اینکه او را ببینم، به شیوههای دقیقاً کلاسیک تربیت شده بودم؛ یکسره با هایدن، موتسارت و بتهوون زیسته بودم و تازه به مطالعۀ مندلسون، شوپن و برامس پرداخته بودم. شناختم از لیست و واگنر را کاملاً به ریتر مدیونم. او بود که اهمیت نوشتهها و آثار این دو استاد را در تاریخِ هنر به من نشان داد. او بود که با سالها درس و مشاورۀ مهربانانه از من یک موسیقیدان آینده ساخت و مرا به راهی انداخت که اینک یکه و تنها در آن پیش میروم. همچنین او بود که مرا با فلسفۀ شوپنهاور آشنا کرد.
زادۀ بیستوششمین روز ژانویۀ ۱۸۶۶ در کلامسی در ایالت بورگونی فرانسه. چهارده ساله بود که به همراه خانواده به پاریس رفت تا تحصیلات خود را پی بگیرد. برای تحصیلات آکادمیک خود، رشتۀ تاریخ را برگزید و بعدتر در مقطع دکترا، تحصیلات خود را در زمینۀ هنر به انجام رساند.
با اتمام تحصیلات رولان در مقطع دکترا، او به مدت سه سال در مدرسه عالی پاریس، تاریخ هنر تدریس کرد و سپس علاقهاش به موسیقی سبب شد تا چندی نیز در دانشگاه سوربن به تدریس موسیقی بپردازد؛ اما به یکباره خود را وقف نوشتن کرد و در یک بازه زمانی ۸ ساله، رمان ژان کریستف را در ۱۰ جلد به مرحلۀ نگارش درآورد.
رولان در طول زندگی خود، حتی با استالین نیز ملاقات کرده است. او در سال ۱۹۳۵ و به دعوت گورکی، به شوروی رفت و با این شخصیت خوفناک تاریخ بشری دیداری داشت.
او با آنکه در ذهنش نگرههای چپ نیز داشت، اما بعدها مقالات زیادی را علیه حکومت شوروی نوشت.
رولان در سال ۱۹۱۴، راهی سوئیس شد و به مدت ۲۳ سال در آنجا ماندگار شد و در همان سوئیس بود که با مهاتما گاندی آشنا شد. تأثیرات شگرف این نویسنده در جهان ادبی، سبب شد تا در نهایت و در سال ۱۹۱۰، نشان لژیون دونور به او تعلق گیرد.
همچنین شش سال بعد و در سال ۱۹۱۶، آکادمی نوبل نیز تصمیم گرفت تا در نهایت، جایزۀ نوبل ادبی را به او اهدا کند.
ژان کریستف، جان شیفته، موسیقیدانان دیروز و امروز، روبسپیر و مهاتما گاندی از جمله آثار اوست.
زاده سال ۱۳۳۵ در شهر ساری. رضایی تحصیلات آکادمیک خود را در رشتهی مهندسی مکانیک به انجام رسانده. او از جمله مترجمانی است که دستی هم در ورزش دارد و علاقه خاصش به شطرنج، او را تا عضویت در تیم ملی شطرنج هم به پیش برد.
رضایی در جایی گفته الگویش در ترجمه نجف دریابندری است. این مترجم که سبک و شیوهاش در ترجمه بسیار سختگیرانه و وسواسی است، اعلام کرده روزی ۱۰ ساعت کار میکند که ماحصل این ده ساعت کار تنها سه صفحه ترجمه است.
رضا رضایی ارتباط برقرار کردن با مخاطب و در نظر گرفتن مخاطب را اصل مهم کار خود میداند و در مورد زبان آثار گوناگون در ترجمه معتقد است؛ زبان اصلی اثر خودش را به مترجم دیکته میکند و مترجم نباید زبان مشخصی را در همهی ترجمههایش به کار گیرد، چرا که هر نویسنده و متعاقب آن هر شخصیت زبان و لحن مخصوص خود را دارد که این امر میبایست در ترجمه در بیاید.
گتسبی بزرگ، شرارهها، آزادی و زندگی تراژیک، شاه بیبی سرباز، دفاع لوژین و جوان خام تعدادی از ترجمههای رضا رضایی است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک